مهارت های زندگی که باید آموزش داده شوند

مهارت های زندگی

مهارت های زندگی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و توانایی‌های فکری نهادینه شده در ذهن هر کس است که کمک می‌کند در زندگی فردی و اجتماعی بهتر عمل کنیم و کیفیت زندگی بهتری را تجربه کنیم. در این نوشته قصد داریم بگوییم مهارت های زندگی چه هستند، از کجا آمده‌اند و چرا باید آموزش داده شوند و چرا باید آموخته شوند.

ما چگونه زبان انگلیسی یا مهارت رانندگی را می‌آموزیم یا آموزش می‌بینیم؟ ما تصمیم به یادگیری یک مهارت کاربردی و ضروری جدید می‌گیریم و آن را به کمک منابع علمی یا افراد متخصص همراه با آموزش تئوریک و تمرین عملی می‌آموزیم. مهارت‌های زندگی هم چنین هستند. این مهارت ها را هم ما به کمک کتاب‌ها و نوشته‌ها و مربیان این زمینه، می‌آموزیم. اما پیش از آن، باید متوجه شویم که به این مهارت‌ها نیاز داریم و باید آنها را بیاموزیم.

پس گام نخست ما در این نوشتار اینست که ضرورت و بایستگی آموختن مهارتهای زندگی را روشن کنیم و سپس درباره چیستی آنها سخن بگوییم. از آنجایی که سپندمینو خود را یک آموزشگاه مهارت های زندگی می‌داند، این موضوع، هدف اصلی، خویشکاری، ماموریت و رسالت اصلی سپندمینو به شمار می‌رود.

مهارت های زندگی از کجا آمده است؟

به نظر می‌رسد برای نخستین بار به طور رسمی، سازمان جهانی بهداشت یا WHO در سال ۱۹۹۷، نخستین نسخه از فهرستی از مهارت‌های زندگی را مطرح کرد. بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، مهارت های زندگی، توانایی‌هایی برای داشتن رفتارهای سازگار و مثبت هستند که به انسان کمک می‌کنند تا بتوانند به نیازها و چالش‌های زندگی به طور موثری پاسخ دهند.

این تعریف به روشنی بیان می‌کند که این نهاد بین‌المللی چرا و با چه انگیزه بنیادینی این فهرست از مهارت‌های رفتاری را ارائه داده است. این نهاد متوجه شد که علی‌رغم توسعه نظام آموزش و پرورش در کشورهای گوناگون جهان، افراد هنوز از دید روانی و اجتماعی آمادگی رویارویی با چالش‌های دنیای امروز را ندارند و دچار آسیب‌های روانی، اجتماعی و سلامتی می‌شوند. آمار بالای جدایی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و محرک، خودکشی، ابتلا به افسردگی و دیگر بیماری‌های روان، تنها بخشی از شاخص‌های نگران‌کننده‌ای بود که نهادهای بین‌المللی ناظر بر تندرستی روان و بدن را بر آن داشت تا بازنگری در رویکرد پرورش انسان‌ها برای شرایط جدید زندگی در جهان مدرن پساانقلاب فناوری داشته باشند.

پس از عرضه فهرست مهارت های زندگی سازمان جهانی بهداشت و به روزرسانی آن در سال‌های بعد، دیگر نهادهای پژوهشی و مطالعاتی هم بیکار ننشستند و دو مجموعه فعالیت را به پیش بردند. نخست کوشیدند روی روش‌های آموزش و نهادینه‌سازی این مهارت‌ها تمرکز کنند و آن را در سطوح گوناگون اجتماعی عرضه کنند. دوم به دنبال گسترش این فهرست بودند و تلاش کردند آن را در دیگر سویه‌های زندگی اجتماعی هم گسترش دهند.

برای نمونه این استدلال مطرح بود که همانگونه که از تعریف مهارت های زندگی برمی‌آید، این مهارت‌ها با رویکرد زندگی اجتماعی و مبتنی بر روابط فردی است. اما سویه‌های دیگر زندگی نیاز به مهارت‌های دقیق‌تری دارد. برای نمونه فناوری و شبکه‌های اجتماعی خود بخش جدیدی از سبک زندگی نوین ماست. آیا ما برای این حوزه نیاز به مهارت نداریم؟ برای نمونه در حوزه‌های شغلی و مالی، یک فرد بالغ باید آنقدر دانش و آگاهی داشته باشد که بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. چگونه رزومه بنویسد، چگونه در مصاحبه شغلی موفق شود، چگونه سبدی از دارایی تشکیل دهد تا در دوران بازنشستگی به نیازهای مالی دچار نشود و …. پس فهرست‌های دیگری از مهارت‌های زندگی مدرن تشکیل شدند تا شرایط زندگی امروز را پوشش دهند.

مهارت چیست؟ زندگی چیست؟

ما معمولا مهارت های زندگی را در کنار هم تعریف می‌کنیم. اما شاید بد نباشد دو مفهوم «مهارت» و «زندگی» را جدا از یکدیگر هم دوباره تعریف کنیم. مهارت چیست؟ مهارت یا skill آن توانایی است که شما به شکل عملی می‌توانید با کیفیت و سرعت بالا انجامش بدهید. شما در کاری که مهارت دارید می‌توانید با زحمت و فکری کمتر نسبت به کسی که آن مهارت را ندارد، آن کار خاص را انجام بدهید. مثلا یک راننده ماهر، خودرو را به آسانی کنترل می‌کند. ولی این درباره یک راننده تازه‌کار صدق نمی‌کند. چرا این مفهوم اهمیت دارد؟ عنصر کلیدی در مهارت، نهادینه شدن انجام آن است.

بیایید مهارت را با «دانستن» مقایسه کنیم. وقتی کسی در چیزی ماهر است، آن را به خوبی انجام می‌دهد. اما وقتی چیزی را می‌داند، صرفا آن را در ذهن دارد. اما الزاما این به معنای آن که می‌تواند آن را به خوبی انجام دهد نیست. ما می‌توانیم کتاب‌ها و دستورالعمل‌های جراحی را بخوانیم. اما آیا می‌توانیم کسی را جراحی کنیم؟ آیا با خواندن آموزشنامه‌های رانندگی، شما راننده می‌شوید؟ به این دلیل عبارت مهارت برای این فهرست از توانایی‌ها انتخاب شده، چون قرار است افراد آنها را به خوبی در خود نهادینه کرده و انجام دهند و قرار نیست صرفا در ذهن داشته و به عنوان حرف‌های قشنگ و باکلاس تحویل بقیه بدهند. مثلا همه ما ممکن است درباره مدیریت خشم حرف بزنیم. اما مهم اینست که در زمان تنش، عصبانی نشویم و خشونت نورزیم.

این موضوع ریشه‌های عصب‌شناختی هم دارد. ما می‌دانیم که دانسته‌های ما در بخش‌های مربوط به خاطرات ما ذخیره می‌شود و در حافظه ما می‌ماند تا وقتی که آن اطلاعات را بازخوانی کنیم. اما زمانی که شما مهارتی را می‌آموزید، سیم‌کشی‌های عصبی خاصی در مغز شما بین سلول‌های عصبی و مدارهای مرتبط با عملکرد و واکنش پدید می‌آید و مداربندی ویژه‌ای برای یک رفتار شکل می‌گیرد. یک مهارت، یک داده اطلاعاتی در حافظه نیست. یک مدار عصبی ویژه در مغز است که بر اساس شماری محرک، آغاز به کار می‌کند و به خروجی می‌رسد. به همین دلیل مهارتهای زندگی، اموری تمرین‌محور و پرورشی هستند؛ مانند نوعی ورزش ذهنی.

زندگی چیست؟ زندگی یک تعریف زیست‌شناختی روشن دارد و زیست‌شناسان یک موجود زنده را به طور دقیق تعریف می‌کنند. اما سویه اجتماعی زندگی چیست؟ ما تا زمانی که فرصت داریم که زنده باشیم (بر اساس همان تعریف بیولوژیکی)، در حال تجربه زندگی به عنوان یک پدیده اجتماعی در ارتباط با دیگر انسان‌ها و جهان پیرامونمان هستیم.

پس مهارت های زندگی، یعنی توانمندی‌های نهادینه‌شده‌ای که به کمک آنها می‌توانیم تا وقتی که نفس می‌کشیم، بهتر زنده باشیم.

مهارت های زندگی چیست؟

همان گونه در بالا هم گفتیم، سازمان بهداشت جهانی و یونیسف، مجموعه‌ای ده‌گانه از مهارت‌های زندگی را گردآوری و عرضه کردند. در گام بعد، مهارت‌های دیگری هم برای سویه‌های دیگر زندگی عرضه شد. ما در این نوشتار تلاش می‌کنیم مشهورترین آنها را فهرست کنیم و کمی درباره آنها سخن بگوییم. هر زمان به مجموعه مهارت‌های تازه‌تری هم رسیدیم، برمی‌گردیم و این نوشتار را به روزرسانی می‌کنیم تا جایی که تبدیل به یک دانشنامه مهارت های زندگی شود.

اما یک پرسش بنیادین و متفاوت. آیا بقیه موجودات و جانداران هم برای زندگی آموزش می‌بینند؟ اگر زندگی یک مکانیزم و فرایند خودکار است، پس آموزش برای چیست؟ مگر ما برای نفس کشیدن آموزش می‌بینیم؟ پاسخ اینست که بله، همه جاندارانی که به سطحی از پیچیدگی (Complexity) رسیده باشند، سطحی از آموزش را دارند. بازی بچه گربه‌ها با هم و با مادرشان، تمرین آموزش شکار است و پلیکان‌ها برای بالا انداختن ماهی و فرودادن آن با منقار بلندشان، ابتدا با یک چوب خشک تمرین می‌کنند. عملکردهای زیستی خودکار ما ستایش‌برانگیز و پرشمار هستند، اما رفتارهای ارادی مبتنی بر تصمیم‌گیری بسیار زیاد هستند و برای انجام بهینه آنها نیاز به آموزش و تمرین داریم.

نکته دوم اینست که گونه ما (انسان هوشمند)، پس از آنکه صاحب مغز بزرگی شد، توانست به شبکه‌سازی اجتماعی بپردازد و پس از انقلاب کشاورزی، جوامع پرجمعیتی را بسازد. در گام بعد با انقلاب صنعتی و انقلاب فناوری اطلاعاتی، آنقدر پیچیدگی سبک زندگی و جوامع بالا رفت که سرعت تغییرات زندگی محیطی، از روند تکامل زیستی مغز ما جلو زد. در نتیجه مغز و بیولوژی ما هنوز در همان دشت‌های آفریقا و در ۲۰۰ هزار سال پیش و در دوران شکار و گردآورندگی است. این فاصله را باید با آموزش و پرورش مهارت‌هایی که زندگی امروز را پوشش دهد پر کرد.

۱۰ مهارت زندگی پایه‌ای از دید سازمان جهانی بهداشت

 

مهارت های زندگی سازمان جهانی بهداشت

 

تصمیم گیری یا Decision making

مهارت تصمیم‌گیری به ما کمک می‌کند تا به صورت اصولی و بنیادین روی تصمیم‌های کلیدی زندگی‌مان کار کنیم. تصمیم‌هایی که سویه‌های گوناگون زندگی ما همچون تندرستی، روابط، کار و … را در برمی‌گیرد.

حل مساله یا Problem solving

مهارت حل مساله هم کمک می‌کند تا در برابر مشکلات و مسائل گوناگون زندگی‌مان، بهتر عمل کنیم. هر مساله‌ای در زندگی باید به شکلی پایدار و موثر حل شود. برخورد اشتباه یا حل نکردن یک مشکل، تنها به عمیق‌تر شدن آن منجر می‌شود.

تفکر خلاق / نوآورانه‌اندیشی یا Creative thinking

مهارت تفکر خلاق یا نوآورانه یا نوآورانه‌اندیشی، در کنار دو مهارت تصمیم‌گیری و حل مساله به ما کمک می‌کند تا همه گزینه‌های احتمالی را بررسی کنیم و نتایج انجام دادن یا ندادن هر کار را پیش‌بینی کنیم. اندیشه نوآورانه به ما کمک می‌کند تا ورای تجربه مستقیم را بتوانیم ببینیم. همچنین اگر حتی مشکل یا مساله‌ای پیش نیاید، تفکر خلاق کمک می‌کند تا در موقعیت‌های زندگی روزمره، سازگارانه‌تر و منعطف‌تر واکنش نشان دهیم.

تفکر انتقادی/نقادانه/سنجشگرانه‌اندیشی یا Critical thinking

مهارت تفکر انتقادی یا اندیشه نقادانه یا سنجشگرانه اندیشی توانایی تحلیل اطلاعات و تجربه‌ها با یک رویکرد واقع‌گرا است. مهارت تفکر انتقادی به ما کمک می‌کند تا عوامل موثر بر تصمیم‌ها و اندیشه‌هایمان و نتایج ناشی از آنها که برآمده از فشار گروه، رسانه‌ها و ارزش‌های شخصی یا جمعی هستند را شناسایی و ارزیابی کنیم.

ارتباط موثر یا Effective communication

مهارت ارتباط موثر یعنی ما بتوانیم خودمان را چه به صورت زبانی یا غیرزبانی آنگونه که با فرهنگ و موقعیت ما هماهنگ است، بیان کنیم. این بدان معناست که ما می‌توانیم دیدگاه‌ها، خواست‌ها، ترس‌ها و نیازهایمان را به درستی بیان کنیم. همچنین مهارت ارتباط موثر این قابلیت را به ما می‌دهد تا در زمان نیاز، کمک بخواهیم یا مشورت بگیریم.

مهارت ارتباط میان‌فردی یا Interpersonal relationship skills

مهارت ارتباط میان‌‌فردی یا بین‌فردی به ما کمک می‌کند تا به شکل درستی با افرادی که با آنها در ارتباط هستیم، پیوند برقرار کنیم. شما به کمک این مهارت می‌توانید دوستی‌های عمیق و پایدار پدید بیاورید و رابطه خوب با اعضای خانواده داشته باشید که نقش مهمی در سلامت روانی شما بازی می‌کند و یکی از منبع‌های اصلی پشتیبانی اجتماعی است. همچنین به کمک این مهارت می‌توانید گستره متنوعی از روابط فردی را پدید بیاورید.

خودآگاهی یا Self-awareness

مهارت خودآگاهی یعنی درک و شناخت ما از خودمان، شخصیتمان‌، نقاط قوت و ضعفمان، خواسته‌ها و نخواستنی‌هایمان. مهارت خودآگاهی کمک می‌کند در زمان تحمل فشار و استرس، با شناخت خود، بهتر شرایط را تحمل کنیم. همچنین خودآگاهی زمینه و لازمه اصلی برای ارتباط موثر، ارتباط میان‌فردی و همدلی با دیگران است.

همدلی یا Empathy

مهارت همدلی، توانایی اینست که زندگی را از دید یک فرد دیگر ببینیم، حتی در موقعیتی که اصلا برایمان آشنا نیست. همدلی به ما کمک می‌کند تا دیگران را حتی اگر خیلی با ما متفاوت باشند، بفهمیم و درک کنیم. این مهارت در ارتباط‌های میان فرهنگی و در جوامع متنوع بسیار کمک‌کننده است.

مدیریت احساسات یا Coping with emotions

مهارت مدیریت احساسات یا هیجان، به ما کمک می‌کند تا احساس‌های گوناگون را در خود و در دیگران بشناسیم، درباره اینکه احساس‌ها چگونه بر رفتارهای ما اثر می‌گذارند آگاه باشیم و بتوانیم به شکل مناسبی به آنها پاسخ بدهیم و آنها را مدیریت کنیم.

مدیریت استرس یا Coping with stress

مهارت مدیریت استرس توانایی ما برای شناخت سرچشمه‌های استرس در ماست و اینکه بتوانیم سطوح مختلف استرس را کنترل کنیم. برای نمونه بتوانیم با تغییر سبک زندگی، کار و روابطمان از پیدایش و شدیدترشدن استرس جلوگیری کنیم.

مهارت های زندگی و دانش شهروندی یونیسف

از دید یونیسف (بنیاد کودکان سازمان ملل)، مهارت های زندگی، مهارت‌های آموزش‌پذیر هستند که فرد را توانمند می‌سازند تا در زندگی روزمره، در مدرسه، کار و زندگی اجتماعی موفق باشد و پیشرفت کند. این مهارت‌ها برساخته‌ای هستند از ارزش‌ها، تکنیک‌ها، رفتارها و دانستنی‌ها. این مهارت‌ها در هر سنی قابل آموزش هستند، اما در سنین نونهالی، بالاترین میزان اثربخشی و نهادینگی را دارند. این آموزش‌ها باید در سنین مدرسه و در قالب تجربه زندگی واقعی ارائه شده و با روش‌های علمی پیشرفت آن مورد ارزیابی و پایش قرار بگیرد. در همین راستا، یونیسف مفهومی را با عنوان «مهارت‌های زندگی و دانش شهروندی» (Life Skills and Citizenship Education) یا به طور خلاصه LSCE را مطرح کرده است که در زیر می‌توانید نمودار گرافیکی آن را ببینید:

 

مهارتهای زندگی و دانش شهروندی یونیسف

 

مجموعه مهارت های زندگی و شهروندی یونیسف که از سال ۲۰۱۵ ارائه شده است در برگیرنده ۱۲ مهارت کلیدی است که در چهار سویه (جنبه) بنیادین زندگی جای گرفته است و البته برخی از آنها با مهارت‌های ده‌گانه زندگی سازمان جهانی بهداشت مشترک هستند که نشان از اهمیت آنها دارد:

آموزش برای دانستن یا سویه شناختی

۱: خلاقیت و نوآوری

۲: تفکر انتقادی

۳: مهارت حل مساله

آموزش برای انجام دادن یا سویه اجرایی

۴: مهارت همکاری و کار گروهی

۵: مهارت گفتگو و مذاکره

۶: مهارت تصمیم‌گیری

آموزش برای بودن یا سویه فردی

۷: خودمدیریتی

۸: انعطاف‌پذیری و سازگاری

۹: مهارت‌های ارتباطی

آموزش برای با هم بودن یا سویه اجتماعی

۱۰: احترام برای تنوع

۱۱: همدلی

۱۲: مشارکت

همان‌گونه که مشخص است، تقریبا ۶ مهارت زندگی سازمان جهانی بهداشت در طرح LSCE یونیسف هم تکرار شده و باقی مهارت‌ها بیشتر بر سویه‌های زندگی اجتماعی و شغلی دنیای معاصر تمرکز دارد.

مهارت های زندگی سده ۲۱ بنیاد «سیاره شادی»

بنیاد سیاره شادی یا khel planet (khel در زبان هندی به معنای شادی است.) یک بنیاد آموزشی هندی است که روی آموزش کاربردی مهارت های زندگی در بین کودکان کشور هندوستان با روش بازی‌های گروهی کار می‌کند. بنیاد سیاره شاد، ۶ حوزه کلیدی را برای پرورش مهارت های زندگی برای موفقیت در سده ۲۱ پیشنهاد می‌دهد و بر اساس آن کار می‌کند:

 

مهارت های زندگی سیاره شادی

 

مهارت‌های احساسی هیجانی

این مهارت‌ها به کودک کمک می‌کنند تا خودش را در ارتباط با دیگران و پیرامونش بشناسد و در مقابل تغییرات واکنش هدفمندتری داشته باشد. داشتن این مهارت‌های احساسی کمک می‌کند تا فرد بتواند در موقعیت‌های مهم زندگی‌اش، تصمیم‌های درستی بگیرد. این مهارت‌های احساسی عبارتند از:

  • خودآگاهی
  • تاب‌آوری و پایداری
  • همدلی
  • مهارت‌های تطبیق‌پذیری و سازگاری

مهارت‌های شناختی

این مهارت کمک می‌کند تا کودک اطلاعات دریافتی از مسیرهای عادی مانند درس خواندن، مشاهده، فعالیت و مطالعه را به خوبی تحلیل و درک کند، پردازش کند و در موقعیت‌های دیگر به کار ببرد. با توانایی‌های شناختی، کودک وقتی به بزرگسالی می‌رسد می‌تواند اطلاعات پرداخت را پردازش کند و مفاهیم پیچیده‌تر را متوجه شود و به آنها فکر کند. این مهارت‌های شناختی عبارتند از:

  • مهارت حل مساله
  • تفکر انتقادی یا سنجشگرانه اندیشی
  • تفکر جانبی (lateral thinking)
  • تفکر سیستمی

مهارت‌های خلاقیت و نوآوری

این مهارت‌ها کنجکاوی ذاتی کودکان را تحریک می‌کنند و آنها را تشویق می‌کند که روش‌ها و پاسخ‌های احتمالی ممکن را جستجو کنند و پیش از پرسیدن و کنکاش کردن دست از کار نکشند. نوآوری به کمک اندیشیدن خارج از چارچوب‌ها، کمک می‌کند مسائل زندگی بهتر حل شوند. مهارت‌های کلیدی مرتبط با نوآوری عبارتند از:

  • کنجکاوی
  • نوآوری
  • ایده‌پردازی
  • تصویرپردازی ذهنی

مهارت‌های همکاری و کارگروهی

این مهارت‌ها به کودکان کمک می‌کند تا به آسانی با همکلاسی‌ها، دوستان و بزرگسالان ارتباط برقرار کنند. در زمان کار در گروه‌ها، کودکان یاد می‌گیرند که خودشان را به خوبی عرضه کنند، تفاوت‌ها را حل کنند، به توافق و همرایی برسند و تفاوت‌های گذشته افراد را بپذیرند. مهارت‌های کارگروهی و همکاری عبارتند از:

  • ارتباط
  • مدیریت تضاد
  • مذاکره و گفتگو
  • ارتباط میان‌فرهنگی

مهارت‌های زندگی اجتماعی و شهروندی

محیط و جامعه پیرامونی یک کودک از مدرسه، خانواده، دوستان و هم‌محلی‌ها تشکیل شده است. این مهارت‌های اجتماعی و شهروندی به کودک کمک می‌کند تا به طور فعال با این محیط در ارتباط باشد و در تعامل با این جامعه، از نقش‌ها و مسئولیت‌های خود و سلسله مراتب اجتماعی آگاه شود و به طور فعال برای بهبود آن مشارکت کند. این مهارت‌های اجتماعی و شهروندی عبارتند از:

  • مهارت‌های شهروندی
  • برابری جنسیتی
  • تندرستی و بهداشت
  • محیط زیست

مهارت‌های رهبری

این مهارت‌ها به کودکان می‌آموزند که در زندگی نقش‌های رهبری را بر عهده بگیرند. وقتی کودکان به تدریج بزرگ می‌شوند، در طراحی راهبرد، در دست گرفتن ابتکار عمل، هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی، همکاری با دیگران و همراه کردن بقیه برای رسیدن به اهداف مشترک مهارت می‌یابند. مهارت‌های رهبری عبارتند از:

  • سازمان‌دهی
  • بهبود پیوسته
  • تاثیرگذاری بدون اعمال قدرت
  • کارآفرینی

مهارت های کار و زندگی یونیسف-یونیوک

مرکز بین‌المللی UNESCO-UNEVOC که زیرشاخه یونیسف برای بهبود آموزش‌های فنی و شغلی به شمار می‌رود، مجموعه‌ای از مهارت‌هایی را مطرح کرده است که همزمان هم جنبه اجتماعی زندگی و هم جنبه شغلی زندگی را پوشش می‌دهد. ویژگی مهم این فهرست اینست که سویه شغل و کار را به گونه‌ای برجسته و جدی در نظر گرفته است:

 

مهارت های کار و زندگی

 

طراح این مجموعه آموزشی، خانم لارا علم‌الدین، کارشناس آموزش لبنانی است. مجموعه مهارت های کار و زندگی یونیسف-یونیوک در چهار بستر سه تایی (در مجموع ۱۲ مهارت) ارائه شده است و در آن گونه‌ای سطح‌بندی هم پیشنهاد شده است:

مهارت‌های کارآفرینی

سطح ۱: کارآفرینی

سطح ۲: ایجاد و تعریف پروژه

سطح ۳: مدیریت پروژه

مهارت‌های زندگی

سطح ۱: مهارت‌های زندگی

سطح ۲: مهارت‌های کار

سطح ۳: شبکه‌های اجتماعی مجازی

قوانین و مقررات کار

سطح ۱: قوانین و قواعد کار

سطح ۲: رفتارهای توسعه‌دهنده شغلی

سطح ۳: ایمنی، مالیات و حقوق کارگر

مهارت‌های دیجیتالی

سطح ۱: فناوری

سطح ۲: تلفن‌های هوشمند و ابزارهای دیجیتال

سطح ۳: نرم‌افزارهای دیجیتالی و شبکه‌های اجتماعی

چرا آموزش مهارتهای زندگی باید اولویت سامانه آموزش و پرورش ما باشد؟

تصور ما از «هدف» فرایند «آموزش» در یک جامعه چیست؟ پرورش نیروی انسانی متخصص برای کار؟ اگر جامعه را یک کارخانه تصور کنیم این هدف شاید خیلی بد به نظر برسد. اما هدف از زندگی تولید و کار نیست، پس جامعه هم کارخانه نیست. هدف از زندگی، زندگی است. و برای بهتر زندگی کردن باید انسان‌ها را آموزش و پرورش داد. چه بسا حتی اگر هدف را کار بی‌پایان بدانیم، باز هم نیروی انسانی حاضر در این کارخانه عظیم بشری، اگر نتوانند زندگی باکیفیتی نداشته باشند نمی‌توانند نیروی انسانی خوبی باشند.

در حال حاضر نظام آموزشی ما تا پیش از دانشگاه، دانش‌آموزان را برای کنکور آماده می‌کند و پس از ورود به دانشگاه برای گرفتن مدرک! ساختارهای آموزشی ما دانش‌آموزان را حتی برای همان «کار» هم آماده نمی‌کنند. بلکه چیز پوچی مثل کنکور، تبدیل به محور نظام آموزشی ما شده است. از دید سپندمینو، کل سامانه آموزشی کشور باید از اول و بر اساس «پرورش انسان برای زندگی» بازطراحی شود. در غیراینصورت اهمیتی ندارد قیمت نفت چه قدر می‌شود، چه کسی رئیس‌جمهور کدام کشور می‌شود و … یک جامعه بدون انسان خوب‌پرورده شده، به هیچ جایی نمی‌رسد.

برای آموزش مهارتهای زندگی، باید طراحان سامانه آموزشی کشور، درک روشن و دقیقی از این مهارت‌ها داشته باشند و با مطالعه دقیق منابع موجود و تجربه‌های موفق، نسخه‌های مناسب و بومی‌سازی‌شده آموزش مهارتهای زندگی را نه به عنوان یک درس حاشیه‌ای، بلکه به عنوان پایه و اساس آموزش و پرورش کشور، قرار دهند. البته گفتن این حرف، از عملش دشوارتر است.

از آنجایی که سپندمینو شعاردادن را یکی از خط قرمزهای خود می‌داند، آمادگی خودش را برای برگزاری کارگاه آموزشی مهارت های زندگی و نحوه ارائه و آموزش آن به نوجوانان، چه به صورت مجازی و آنلاین و چه به صورت حضوری، برای آموزش آموزگاران و مجریان آموزشی را اعلام می‌کند.

همچنین رویکرد مشاوره تحصیلی طراحی مسیر زندگی سپندمینو، بهبود دانش و مهارت های زندگی نوجوان با اولویتی بالاتر از دغدغه‌های آموزشی رایج است.

5/5 - (4 امتیاز)

جدیدترین نوشته ها

4 پاسخ

  1. درود و سپاس فراوان
    تندرست و چون همیشه سرافراز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *