تفکر خلاق یا نوآورانه اندیشی، یکی از مهارتهای تفکر است که به کمک آن ما میتوانیم ایدهها، راه حلها و چیزهایی جدیدی را در ذهنمان بیافرینیم. تفکر خلاق زمینه اصلی عملکرد خلاقانه و نوآورانه در زندگی است. به همین دلیل مهارت تفکر خلاق یکی از بخشهای مهم مهارتهای تفکر به شمار میرود و در نتیجهبخشی شماری دیگر از مهارتهای زندگی همچون حل مساله و تصمیمگیری نیز یاریگر است.
تفکر خلاق منحصر و محدود به هنرمندان و نویسندگان نیست. هر کسی در هر موقعیتی میتواند یک راه نوآورانه و تازه را بیابد و با آن کیفیت زندگی و عملکرد خود را بهبود دهد. مهارت تفکر خلاق از جمله مهارتهای کلیدی است که نقش مهمی در طراحی مسیر زندگی و پیدا کردن شغل مناسب هر کس بازی میکند.
در این نوشتار درباره این گفتگو خواهیم کرد که تفکر خلاق یا نوآورانه چیست و چگونه میتوان آن را پرورش داد.
تفکر خلاق یا خلاقانه چیست؟
نوآوری و خلاقیت به مانند بسیاری از مهارت های زندگی و مفاهیم انسانی، تعریفهایی متفاوت دارد که هر کدام زاویهای از آن را روشن میسازند. یک تعریف تفکر خلاق، دریافت برداشتهای تازه و به دست آوردن ایدههای نو و گوناگون، از اطلاعات و دانستههای موجود است. به زبان ساده، تفکر خلاقانه یعنی، از دانستههای کنونی به چیزهای تازه و متفاوت رسیدن.
پس اگر نوآوری و خلاقیت را یک فرایند رقیب و جایگزین با چیزی به نام عدمخلاقیت بدانیم، ورودی به هر دوی آنها یکسان است: اطلاعات موجود کنونی. اما یک تفکر خلاقانه، به خروجیهای تازهای میرسد که به آن محصول خلاقانه یا نوآورانه میگوییم. کسی که نخستین بار خودرو را اختراع کرد، مانند بقیه آدمها خودش سوار کالسکه و گاری میشد. اما همه تنها راه رفت و آمد را اسب میدانستند ولی او به خروجی متفاوتی رسید؛ با کمک تفکر خلاق.
چرا تفکر خلاق مهم و سودمند است؟
ما به نوآورانهاندیشی و تفکر خلاق نیاز داریم تا در الگوهای ذهنی ثابت و تکراری که ما را به نقاط ثابت و تکراری سوق میدهد گیر نکنیم. ما به کمک نوآوریاندیشی میتوانیم برای مشکلات و مسائل راه حلهای تازه بیابیم و سادهتر و سریعتر از آنها رها شویم. به همین دلیل، تفکر خلاق یکی از مهارت های زندگی دهگانه اساسی برای زندگی بهتر دستهبندی میشود.
تفکر خلاق از عادیترین امور زندگی روزمره تا کار و مسیر پیشرفت علمی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی، میتواند سودمند و موثر باشد. ما به کمک تفکر خلاق میتوانیم بهرهوریمان افزایش دهیم، رابطههای بهتری با دیگران برقرار کنیم، بهتر به حل مساله بپردازیم و حتی بهتر خودمان را بشناسیم.
در مقیاس کلان هم تفکر خلاقانه، مهارتی است که به پیشرفت پایدار و موثر یک جامعه و کشور کمک میکند. این مهارت اگر به عنوان یک ارزش اجتماعی نهادینه شود کمک میکند صنایع و مشاغل، نوآورانه و دانشبنیان شوند و با روندی نوآورانه به پیشرفت کلی کشور و اجتماع بپردازند.
تفکر خلاقانه یا نوآورانه اندیشیدن چگونه است؟
حال به پرسش بعدی میرسیم؛ فرایند تفکر خلاق یا نوآورانه چیست و طی آن چه روی میدهد که با اطلاعات ثابت موجود، به خروجیهای تازه میرسیم؟ شاید به زبان دیگر بگوییم که تکنیکهای نوآورانه اندیشیدن چه هستند؟
تفکر واگرا یا Divergent thinking: کاوش کردن و برونریزی گستره بزرگی از راهحلها، ایدهها و زاویههای دید با انعطافپذیری و نرمی زیاد. مثلا وقتی شما به کاربردهای یک آجر فکر میکنید غیر از ساختن به چه ایدههای جدیدی میرسید؟ گذاشتن آجر زیر چرخ ماشین در سراشیبی محصول یک تفکر واگرا است.
تفکر جانبی یا Lateral thinking: نگاه کردن از زاویههای متفاوت برای پیدا کردن راهحلها یا الگوهای تازه و خارج شدن از چارچوبها و کلیشههای محدودکننده.
تفکر زیباییشناسانه یا Aesthetic thinking: نگاه متفاوت به یک مساله برای دیدن ارزش یا زیبایی نهفته در آن و یا نگاهی بیرونی و فیزیکی برای کشف ویژگیها و زیباییهای نهفته هر چیز.
تفکر سیستمی یا Systems Thinking: پیدا کردن رابطه درون ساختاری بین چیزها با نگاهی فراگیر و ۳۶۰ درجه.
تفکر الهامبخش یا Inspirational thinking: پیدا کردن سناریویی که به شکل معنادار، موثر و تازهای مساله را برطرف کند. یا برداشتی الهامبخش از یک شخصیت یا اندیشه برجسته که در یک لحظه خاص Lightbulb moments ممکن است به ذهن برسد.
تفکر محض یا Abstract Thinking: فکر کردن درباره چیزها و بخشهایی که ممکن است در حال حاضر اصلا وجود نداشته باشند.
تفکر طراحی یا Design Thinking: به کار بستن نگاه راهبردی، حل مساله و تصمیمسازی برای انجام یک فرایند طراحی.
تفکر همگرا یا Convergent thinking: متمرکز کردن و همراستا کردن ایدههای متنوع برای رسیدن به راه حل نهایی
اما این تکنیکها و فرایندها چه میگویند؟ به زبان ساده، شما در برابر یک مساله با تفکر واگرا، شمار زیادی راه حل را ارائه میدهید، به کمک تفکر جانبی، زاویههای دید و مسیرهای تازه را امتحان کنید، به کمک تفکر الهامبخش سعی میکنید معنادارترین سناریوها را بیابید، با تفکر سیستمی، پیوندهای درونی درون یک سامانه را شناسایی میکنید، با تفکر زیباییشناسانه، ابعاد ارزشمند مساله را مییابید و برجسته میکنید و با تفکر همگرا، سناریوها و راه حلهای متنوع را متمرکز و به یک راه حل نهایی میرسانید.
آیا خلاقیت ذاتی و ژنتیکی است یا آموختنی؟
همه رفتارها یا ویژگیهای ما ممکن است با شبکهای از عوامل ژنتیکی در پیوند باشند، اما هیچ مجموعه ژنی که نماینده و پدیدآورنده چیزی به نام خلاقیت باشد پیدا نشده و احتمالا پیدا هم نخواهد شد! چون فرایندها با ویژگیهایی مثل قد یا رنگ چشم فرق دارند. این خبر خوب بدین معناست که میتوان نوآوری و خلاقیت را آموخت و آموزاند.
با توجه به اهمیت و نقش خلاقیت، نظامهای آموزشی روی رشد خلاقیت از همان سنین کودکی آغاز کنند. اما این فقط محیطهای آموزشی نیستند که روی آموزش نوآوری تمرکز میکنند. محیطهای کاری و شرکتها هم برای نوآوری ارزش بالایی قائل هستند و یکی از مهمترین معیارهای رشد شرکتها، نوآوری است. از همین رو بسیاری از بنگاههای اقتصای برای جذب نوآورترین نیروهای انسانی و خلاق ماندن سرمایه انسانیشان با صرف هزینه برای آموزش و تمرین تفکر خلاق، سرمایهگذاری زیادی میکنند.
تفکر خلاق یا نوآورانه اندیشی چگونه پرورش مییابد؟
به اشکال مختلف میتوان تفکر خلاق و نوآوری را پرورش داد. برخی از روشها زمینهها را فراهم میسازند و برخی دیگر، روی تکنیکهای تفکر خلاق تمرکز میکنند. همچنین برخی روی پرورش تفکر خلاقانه در محیطهای آموزشی کار کردهاند و برخی در محیطهای کاری. اما راهبردهای کلی آنها یکسان است و تکنیکها برای گروههای سنی ممکن است تفاوت داشته باشد. ما در اینجا چند مهارت بسترساز را نام میبریم و در نوشتار دیگری به تفصیل درباره روشهای پرورش تفکر خلاق و نوآوری گفتگو میکنیم.
افراد و چیزهای تازه را ببینید: برای نمونه ملاقات و تماس با افراد جدید در زمینهها و رشتههای تازه، از روشهای بسترساز برای خوردن جرقههای خلاقیت است. نه تنها افراد، بلکه دانشها، هنرها و رشتههای گوناگون به ما کمک میکنند «گستره» دید بازتری داشته باشیم و ذهنمان برای پذیرش و برخورد با ایدههای تازه آمادهتر باشد.
پیرامونتان را خالی کنید: به این کار تمرین حوصله سررفتن هم میگویند! همه چیزهایی که در پیرامونمان داریم مدام در حال انتقال اطلاعات به ما هستند. موبایل، تلویزیون، دوستان، کتابها. همه را کنار بگذارید و اجازه بدهید ایدهها اجازه بروز بیابند.
بارش فکری: یکی از کلاسیکترین روشهای رشد تفکر خلاق، طرح یک پرسش و بیرون ریختن ایدهها بدون ارزیابی و پایش آنهاست. این کار را هم میتوان به صورت فردی انجام داد و هم به صورت گروهی.
تکنیک ۳ اگر: در این روش، سه پرسش شرطی مطرح میشود و به نوعی یک تمرین فکری برای پرورش تفکر خلاق به شمار میرود. این سه پرسش عبارتند از:
۱: اگر من این موضوع (مثلا رابطه، چیز، پدیده، ایده) را تغییر دهم چه اتفاقی میافتد؟
۲: اگر من بخواهم از این موضوع برای ۱۰ سال آینده استفاده کنم، چه تغییری باید در آن بدهم؟
۳: اگر من هیچ محدودیت مالی و امکاناتی نداشته باشم، برای تغییر این موضوع چه میکنم؟
تمرین رویاپردازی: شواهد نشان داده است که تفکر خلاق و نوآورانهاندیشی بیش از اینکه تابعی از ضریب هوشی یا الهامهایی مثل افتادن سیب روی سر کسی باشد، محصول تمرین مداوم تخیل و رویاپردازی است. هر کس باید زمانی را در روز به این اختصاص دهد تا ذهنش را به پرواز دربیاورد و به رویاپردازی و تخیل بی حد و مرز بپردازد.
زمانی را ویژه تفکر خلاق کنید: نوآورانهاندیشی مانند هر بخش مهم دیگری در زندگی نیازمند تخصیص زمان است. گوگل از نیروهای خود میخواهد ۲۰ درصد زمانشان را به صورت شناور به طرحهای نوآورانه خودشان اختصاص دهند. ما نیاز داریم روزانه یا هفتگی، زمانی را به تفکر خلاقانه ویژه کنیم. البته به یاد داشته باشیم همه ایدههای نوآورانه در همان بازه زمانی نمیجوشد و همچنین نباید فکر کنیم خلاقیت مربوط به همان یک ساعت در روز است! اتفاقا بسیاری از ایدههای ناب میتواند در دیگر زمانهای روز مثلا وقتی دارید دوش میگیرید به ذهنتان برسد. این بازههای زمانی برای تمرین و بازکردن ذهن خلاق شما هستند.
بیان ایده را تمرین کنید: اگر مسیر بیان و عرضه ایدهها را فراهم کنید، آسانتر میتوانید به تفکر خلاقانه بپردازید و انگیزه بیشتری هم میگیرید. همچنین وقتی ایده خود را بیان میکنید بهتر میتوانید درباره آن فکر کنید. چون ارتباط نزدیکی بین مکانیزم حرف زدن و فکر کردن در مغز ما وجود دارد. مثلا سخنرانی آسانسوری (بیان ایده در کمتر از ۵ دقیقه) را تمرین کنید.
درباره ایدهها بحث کنید: یکی از زمینههای تفکر خلاقانه، بحث کردن درباره ایدهها است. اگر آدمهایی در اطرافتان داشته باشید که به ایدههای جدید و نوآوری احترام میگذارند و خود نوآور هستند، خیلی خوششانس هستید. اگر این افراد را در کنارتان ندارید، آنها را پیدا کنید. گاهی باید جامعه پیرامونمان را مهندسی کنیم و افرادی را دور خودمان داشته باشیم که متناسب با هدفمان باشند. میتوانید به عضویت شرکتها، گروههای پژوهشی و محیطهایی دربیایید که میتوانید در آن درباره ایدههای نوحرف بزنید و آنها را به چالش بکشید.
در نوشتار دیگری به نام روشهایی برای پرورش تفکر خلاقانه، روشهای بیشتری را برای پرورش و تمرین مهارت تفکر خلاق آموزش میدهیم.