افراد زیادی هستند که دوست دارند دوران کودکی را به عنوان یک دوران بیدغدغه بشناسند؛ اما این دوران چندان هم نباید بدون دغدغه باشد. برای این که یک کودک بتواند بعدها نسبت به موقعیتهای مختلف انعطافپذیری داشته باشد، لازم است در همان کودکی مهارت سازگاری را به دست آورد. سازگاری توانایی پس زدن استرس، چالش، تراژدی یا ناملایمات است. اگر کودکان انعطاف پذیر باشند، شجاعتر، کنجکاوتر و سازگارتر هستند و توانایی بیشتری برای ورود به دنیای بزرگسالی دارند. پس لازم است خانوادهها و آموزگاران روش های آموزش مهارت سازگاری و انعطافپذیری به کودکان و دانشآموزان را بدانند.
کودک باید در شرایط گوناگونی قرار بگیرد تا بتواند با تجربههای مختلف سازگار شود. مثلا میتوان از کودک خواست بعد از عوض شدن مدرسه، با کلاس درس جدید سازگار شود. بیثباتی، بخشی از دنیای پیچیده بزرگسالی است. با این اوصاف، دوران کودکی را میتوانیم هر چیزی بدانیم به جز دوران بیخیالی. به همین دلیل است که مادر و پدر و آموزگار باید روشهای آموزش مهارت سازگاری و انعطافپذیری به کودکان و دانشآموزان را بلد باشند. اینگونه کودک در بزرگسالی با مشکلات جدی مواجه نمیشود.
همه کودکان توانایی انجام کارهای خارق العاده را دارند. هیچ ژن شادی، موفقیت و نوآوری وجود ندارد. پتانسیل موفقیت در همه کودکان نهفته است و برای کودکان مختلف معنای متفاوتی دارد. ما نمیتوانیم انکار کنیم که کودکان در مسیر زندگی با چالشهایی روبهرو خواهند شد. کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که به آنها مهارتهایی بدهیم تا این چالشها هرگز نتوانند آنها را شکست دهند. ما میتوانیم مقاومت آنها را تقویت کنیم. سازگاری و تطبیقپذیری، یکی از مهارت های زندگی یونیسف در چارچوب زندگی شهروندی مدرن است. در اینجا شما را با شماری از روش های آموزش مهارت سازگاری و انعطافپذیری به کودکان و دانشآموزان آشنا میکنیم:
1. کودک را تشویق کنید با دیگران ارتباط برقرار کند
اهمیت تعامل و ارتباط با همسالان خود از جمله مهارت همدلی و گوش دادن به دیگران را به کودک خود بیاموزید. راههایی را بیابید که به کودک کمک کنید تا ارتباطش با دیگران را تقویت کند و به او پیشنهاد دهید که به صورت حضوری یا از طریق تلفن، چت ویدیویی و پیامهای متنی با همسالان خود ارتباط برقرار کند. همچنین ایجاد یک ارتباط قوی با خانواده هم بسیار مهم است. ارتباط با دیگران حمایت اجتماعی را فراهم کرده و سازگاری را تقویت میکند.
2. از کودک بخواهید به دیگران کمک کند
کودکانی که احساس تنهایی دارند، میتوانند با کمک به دیگران احساس توانمندی به دست آورند. فرزندتان را در یک کار داوطلبانه متناسب با سنش درگیر کنید یا خودتان در کارهایی که بر آنها مسلط است از او کمک بخواهید. همچنین اگر معلم هستید، با بچهها درباره راههایی که میتوانند به دیگران در کلاس خودشان یا کلاسهای پایینتر کمک کنند، صحبت کنید.
3. با کودک یک روال روزانه پایدار ایجاد کنید که به آن پایبند باشد
پایبندی به یک روال میتواند برای کودکان، به ویژه کودکان کوچکتر، آرامشبخش باشد. با فرزندتان همکاری کنید تا یک برنامه روتین ایجاد کند و زمانهایی را که مختص کار و بازی و مدرسه است با هم مشخص کنید. البته در مواقعی که کودک اضطراب دارد ممکن است لازم باشد در برخی از روالها انعطاف پذیر باشید. اما به صورت کلی، پایبندی به برنامهریزی باعث میشود کودک راحتتر بتواند با شرایط مختلف سازگار شود. چرا که یاد میگیرد شرایط هر چه باشد، نباید از مسیرش منحرف شود.
4. احساسات کودک را بپذیرید
درست است که برخی از انواع اضطراب میتوانند ما را به انجام کارهای مثبت ترغیب کنند، اما ما باید همه احساسات را به رسمیت بشناسیم. اضطراب تنها احساسی نیست که اهمیت دارد. به فرزندتان بیاموزید که چگونه روی یک چیز تمرکز کرده و آن را کنترل کند تا بتواند به نتیجه برسد. با به چالش کشیدن تفکر غیر واقع بینانه از او بخواهید شانس بدترین سناریوهای ممکن را در هر شرایطی بررسی کند. دقت کنید که فرزندتان ممکن است در معرض چیزهایی قرار بگیرد که میتوانند آزاردهنده باشند؛ چه از طریق اخبار، چه آنلاین چه از طریق مکالمات.
5. به کودک بیاموزید از خودش مراقبت کند
اهمیت خود مراقبتی را به فرزندتان بیاموزید. اینگونه ممکن است زمان بیشتری را برای غذا خوردن، ورزش و خواب کافی اختصاص دهد. اطمینان حاصل کنید که فرزندتان برای سرگرمی وقت دارد و در فعالیتهایی که از آنها لذت میبرد شرکت میکند. مراقبت از خود و حتی تفریح به کودکان کمک میکند تعادل خود را حفظ کنند و بهتر با استرس مقابله کنند. اگر کودک شما هیچ تفریحی ندارد و صرفا درس میخواند، مایه افتخار نیست! شما نباید خوشحال باشید که کودک فقط در دنیای درس و مدرسه است، بلکه باید از یک متخصص کمک بخواهید. چنین کودکی نه میتواند مهارت سازگاری به دست آورد و نه میتواند بعدها در اجتماع حاضر شود.
6. از فرزندتان بخواهید برای خودش هدف تعیین کند
به فرزند خود بیاموزید که اهداف معقولی تعیین کند و به او کمک کنید تا قدم به قدم به سمت آنها حرکت کند. تعیین اهداف به کودکان کمک میکند تا روی یک کار خاص تمرکز کنند. همچنین میتواند به سازگاری و انعطافپذیری در مواجهه با چالشها کمک کند. مثلا در مدرسه، تکالیف سنگین را به بخشهای کوچک و قابل انجام تقسیم کنید (برای کودکان کوچکتر) و دستاوردهای کودک را در مسیر رسیدن به اهداف بزرگ به رسمیت بشناسید (برای کودکان بزرگتر).
7. کمک کنید دیدگاه کودک به خودش مثبت باشد
به فرزندتان کمک کنید تا راههایی را که در گذشته با موفقیت پشت سر گذاشته است به یاد بیاورد. به او کمک کنید تا بفهمد که این چالشهای گذشته باعث تقویت قدرت او در مقابله با چالشهای آینده شده است. به فرزندتان کمک کنید بتواند برای حل مشکلات و تصمیمگیری مناسب به خودش اعتماد داشته باشد. در مدرسه، به کودکان کمک کنید ببینند که چگونه دستاوردهای فردی آنها به رفاه کلاس به عنوان یک جامعه کوچک کمک میکند.
8. از کودک بخواهید با دید روشن به وقایع نگاه کند
حتی زمانی که فرزندتان با رویدادهای بسیار دردناکی مواجه میشود، به او کمک کنید وضعیت را با دید روشن ببیند و چشماندازی بلندمدت داشته باشد. اگرچه فرزند شما ممکن است کوچکتر از آن باشد که به تنهایی به یک چشمانداز بلند مدت فکر کند، به او کمک کنید تا ببیند که آیندهای فراتر از وضعیت فعلی وجود دارد و آینده میتواند خوب باشد. یک دیدگاه مثبت و خوش بینانه میتواند به کودکان کمک کند تا چیزهای خوب زندگی را ببینند و حتی در سختترین زمانها به راه خود ادامه دهند. در مدرسه، از درس تاریخ کمک بگیرید تا نشان دهید که زندگی پس از اتفاقات بد باز هم رو به جلو میرود و بدترین چیزها خاص و موقتی هستند.
9. فرزندتان را با تغییر مواجه کنید
تغییر اغلب میتواند برای کودکان و نوجوانان ترسناک باشد. به فرزندتان کمک کنید تا ببیند که تغییر بخشی از زندگی است و اهداف جدید میتوانند جایگزین اهدافی شوند که دست نیافتنی هستند. مهم است که آنچه را که خوب پیش میرود بررسی کنید و برای آنچه که خوب پیش نمیرود برنامه داشته باشید. در مدرسه، به نحوه تغییر دانشآموزان با بالا رفتن سطح پایه اشاره کنید و در مورد این که چگونه این تغییر بر دانشآموزان تأثیر گذاشته است، صحبت کنید.
10. کودک را بیش از حد به سوی استقلال تشویق نکنید
تحقیقات نشان داده است که استقلال شدید نیست که بچهها را از سختیها عبور میدهد، بلکه حضور حداقل یک رابطه حمایتگرانه و باکیفیت است. در چارچوب یک رابطه محبتآمیز با یک بزرگسال دلسوز، کودکان این فرصت را دارند که مهارتهای سازگاری خود را توسعه دهند. حضور یک بزرگسال پاسخگو همچنین میتواند به معکوس کردن تغییرات فیزیولوژیکی که با استرس فعال میشوند کمک کند. این موضوع تضمین میکند که مغز، بدن و سیستم ایمنی کودک در حال رشد از اثرات مخرب این تغییرات در امان میماند.
11. ارتباط فرزندتان را با کسانی که به او اهمیت میدهند بیشتر کنید
دریافت حمایت اجتماعی، عزت نفس، انگیزه و انعطافپذیری را به همراه دارد. بچهها همیشه متوجه نمیشوند که افرادی در زندگی هستند که آنها را تشویق میکنند. بنابراین در صورت امکان، آنها را در مورد این افراد مطلع کنید. بارزترین نمونه، مادربزرگها و پدربزرگها به شمار میروند که عاشق نوههای خود هستند. هر کاری که برای ایجاد ارتباط کودک با افرادی که او را دوست دارند انجام دهید، مهارت سازگاری او را تقویت میکند. مثلا: «به مادربزرگ گفتم که امروز در مدرسه تشویق شدی. او خیلی به تو افتخار میکند.»
12. به کودک بگویید هیچ اشکالی ندارد که از دیگران کمک بخواهد
بچهها اغلب این ایده را دارند که شجاع بودن یعنی این که خودشان با مسائل کنار بیایند. بگذارید بدانند که شجاع و قوی بودن به معنای دانستن زمانی است که باید درخواست کمک کنند. البته اگر کاری وجود دارد که خودشان میتوانند انجام دهند، آنها را راهنمایی کنید؛ لازم نیست خودتان همه کارهای کودک را انجام دهید.
13. عملکرد اجرایی کودک را تقویت کنید
تقویت عملکرد اجرایی کودک باعث تقویت قشر جلوی مغز میشود. این موضوع به او کمک میکند رفتار و احساسات خود را مدیریت کند و ظرفیت خود را برای توسعه راهبردهای مقابلهای افزایش دهد. برخی از راههای پیشنهادی برای ایجاد عملکرد اجرایی در کودک عبارتند از:
- ایجاد یک برنامه روزانه پایدار
- الگوسازی رفتار اجتماعی سالم.
- ایجاد و حفظ روابط قابل اعتماد حمایتی در اطراف آنها
- ایجاد فرصت برای ارتباطات اجتماعی
14. فرزندتان را تشویق به ورزش کنید
ورزش باعث تقویت و سازماندهی مجدد مغز میشود تا آن را در برابر استرس مقاومتر کند. یکی از راههایی که این کار را انجام میدهد، افزایش مواد شیمیایی عصبی است که میتواند مغز را در مواقع استرس آرام کند. هر چیزی که بچهها را به حرکت وادار کند فوق العاده است. البته، اگر بتوانید آن را سرگرم کننده کنید، نقش یک قهرمان را خواهید داشت. مثلا میتوانید:
- یک فریزبی پرتاب کنید تا کودک بگیرد
- با او والیبال بازی کنید
- برایش یک هولاهوپ بخرید
15. به کودک احساس شایستگی بدهید
احساس شایستگی را در کودک پرورش دهید. احساسی که به او یادآوری میکند که میتواند کارهای سخت را انجام دهد. نقاط قوت او، کارهای شجاعانهای که انجام میدهد و تلاش او در هنگام انجام کارهای دشوار را تصدیق کنید. کودکی که از سمت شما تایید شود، اعتماد به نفس به دست میآورد و بعدها در شرایط مختلف، مهارت سازگاری بالایی خواهد داشت.
16. خوش بینی را در کودک پرورش دهید
مشخص شده است که یکی از ویژگیهای کلیدی افراد سازگار، خوشبینی است. مغز را میتوان از طریق تجربیاتی که در معرض آنها قرار میگیرد، دوباره سیمکشی کرد تا خوشبین باشد. اگر کودکی دارید که همیشه به نیمه خالی لیوان نگاه میکند، دیدگاه متفاوتی به او نشان دهید. این به معنای بی اعتبار کردن احساس او نیست. دیدگاه او را نسبت به جهان تصدیق کنید و سپس او را با دیدگاهی متفاوت آشنا کنید.
مثلا زمانی که در روز ورزش مدرسه باران میبارد، کودک فکر میکند شرایط ناامید کننده است. به او بگویید: «اینطور نیست. بیا از این اتفاق بهترین استفاده را ببریم. در یک روز بارانی چه کاری میتوانیم انجام دهیم که احتمالا اگر آفتابی بود انجام نمیدادیم؟» در واقع هدف این است که کودک به جای چیزهایی که از دست رفتهاند، روی چیزهایی که باقی مانده است تمرکز کند.
17. به کودک بیاموزید که چگونه بعد از بروز مشکل، برنامه را عوض کند
توانایی برنامهریزی مجدد برای چالشها با مهارت سازگاری ارتباط مستقیم دارد. برنامهریزی مجدد، مهارت بسیار ارزشمندی است. این مهارت در مواقع سختی یا ناامیدی، به کودک کمک میکند تا روی چیزهایی که دارد تمرکز کند، نه چیزهایی که از دست داده است. برای ایجاد این مهارت، ناامیدی آنها را تصدیق کنید. سپس به آرامی آنها را از تمرکز بر مشکل، به سمت فرصتهایی که ممکن است با این مشکل برای آنها درست شده باشد هدایت کنید.
به عنوان مثال، بیایید همان مثال مورد شانزدهم را در نظر بگیریم. یک روز بارانی به این معنی است که برنامه ورزش مدرسه لغو شده است. شما میتوانید این جملات را به دانشآموزان بگویید:
«میفهمم که چقدر از بازی نکردن امروز ناامید شدی. من هم بودم ناامید میشدم. بیا زیر باران بازی کنیم، زیر باران قدم بزنیم و آهنگ گوش کنیم، حتی میتوانیم داخل آشپزخانه مدرسه آش بپزیم و وانمود کنیم یک مهمانی است. میتوانیم یک فیلم پیدا کنیم و در کلاس با هم تماشا کنیم و در مورد آن صحبت کنیم. کارهای زیادی است که میتوانیم جایگزین ورزش کنیم».
بگذارید ایدههای مضحک نیز وجود داشته باشند. این به کودک اجازه میدهد چیزهای بدیهی را پشت سر بگذارد و در نهایت به چیزی بینظیر برسد. همچنین او را تشویق میکند تا محدودیتها را بشناسد. در ادامه میتوانید بگویید:
«شاید بتوانیم یک پیک نیک زیر باران یا یک مهمانی ساحلی داشته باشیم. شاید بتوانیم خودمان را با گل نقاشی کنیم، یا گربه را زیر باران بشوییم! راههای زیادی وجود دارد که میتواند این باران را به یک خاطره جالب تبدیل کند».
18. انعطافپذیر بودن را برای کودک شبیهسازی کنید
تقلید یک روش قدرتمند برای یادگیری است. کودکان زندگی شما میخواهند مانند شما باشند و همه چیز را زیر نظر دارند. بگذارید ببینند که چگونه با ناامیدی کنار میآیید. وارد شدن آنها به دنیای عاطفی شما در زمانهای مناسب کمک میکند تا متوجه شوند که غم و اندوه و ناامیدی همگی تجربیات بسیار عادی انسان هستند. این که این تجربیات برای کودکان عادی شود، راه را برای آنها باز میکند تا بفهمند این تجربیات چه معنایی دارند. مثلا میتوانید چنین مکالمهای با کودک داشته باشید:
«من از این که یک شغل خاص را به دست نیاوردم ناامید هستم؛ به این دلیل است که برای من مهم بود. این خیلی خوب است که چیزهای خاصی برای ما مهم باشند، حتی اگر آن طور که میخواهیم تمام نشوند. من تمام تلاشم را در مصاحبه انجام دادم. شاید آن کار برای من مناسب نبود. اما میدانم که در آینده یک شغل بینقص برایم وجود خواهد داشت. فقط باید تلاش کنم و صبور باشم.»
19. کودک را در مواجهه با ترسهایش حمایت کنید
مواجهه با ترس بسیار مهم است. اما برای انجام این کار، کودکان به حمایت مناسب نیاز دارند. آنها ممکن است در مورد مسائل دید سیاه و سفید داشته باشند. بنابراین ممکن است وقتی با چیز دشواری روبهرو میشوند، انتخابها فقط دو تا به نظر برسند. اما گزینه سومی وجود دارد و آن این است که در حالی که احساس حمایت شدن دارند به تدریج به سمت ترس حرکت کنند. حمایت خود را به کودک نشان دهید تا بتواند با ترسهایش روبهرو شود. اینگونه بعدها همیشه حمایت شما را به یاد میآورد و میتواند مهارت سازگاری در مواجهه با ترسهایش داشته باشد.
20. به کودک یاد دهید ایرادی ندارد گاهی ریسک کند
بگذارید فرزندتان بداند شجاعتی که در انجام کاری دشوار از خود نشان میدهد، مهمتر از نتیجه است. آزادی متناسب با سن به کودک اجازه میدهد یاد بگیرد که در چه موقعیتی قرار دارد، او را تشویق میکند تا در مورد تصمیمات خود فکر کند و به او یاد میدهد که میتواند با اشتباهاتش کنار بیاید. وقتی کودک ریسک میکند، تازه شروع به شناخت جهان واقعی میکند. میتوانید چنین مکالمهای با کودک داشته باشید:
«من عاشق این هستم که چقدر شجاع هستی. وقتی کارهای سخت را امتحان میکنی، ممکن است همیشه به نتیجه نرسند. اما به این معنی است که قویتر، باهوشتر و شجاعتر میشوی و دفعه بعد به نتیجه نزدیکتر خواهی شد.»
سخن پایانی
در پایان، مهمتر از همه چیز بگذارید کودکان بدانند که بدون قید و شرط دوستشان دارید. این اطمینان به آنها یک احساس امنیت میدهد که همیشه میتوانند به آن پناه ببرند. کودکی که بداند همیشه دوست داشته میشود، بعدها در مواجهه با مشکلات مختلف، سازگارتر است. فراموش نکنید که بخش بزرگی از سازگاری، این است که افراد به خودشان باور داشته باشند.
منابع
https://www.apa.org/topics/resilience/guide-parents-teachers
https://www.heysigmund.com/building-resilience-children/