دنیای کنونی ما بسیار سریعتر از ظرفیت هر نوع سیستم آموزشی در حال حرکت است. این موضوع، دلیل خوبیست که به جای آن که تمام دانشهای موجود را به فرزندانمان آموزش دهیم، به سراغ آموزش مهارتهای مختلف برویم. اما مهمترین مهارتی که باید به کودکانمان در مدارس آموزش دهیم چیست؟ خلاقیت! مادران و پدران زیادی فکر میکنند خلاقیت قابل آموزش نیست. یعنی یا کودک باید خودش ذاتا خلاق باشد یا دیگر امیدی به خلاقیت او نیست. اما به هیچ وجه نباید اینطور فکر کنید.
ما باید خودمان ذهنهای خلاق و نوآوری بسازیم که بتوانند با چالشهای غیر قابل پیشبینی آینده روبهرو شوند. خلاقیت است که ایدههای جدید و توانایی به کارگیری آنها را به ما میدهد. به همین دلیل است که روش های آموزش خلاقیت و نوآوری در مدارس اهمیت بالایی دارد.
دیدگاههای ما در زندگی مدام در حال تغییر هستند. همین دیدگاهها هستند که به انتخابهایی که میکنیم کمک کرده و ما را مسئول زندگی خود میکنند. در فرآیند تغییر لحظه به لحظهی دیدگاه، ما استعدادها و علایق خود را کشف و آنها را دنبال میکنیم. در این میان، مدارس نقش مهمی دارند. مسئولیت مدارس است که به دانشآموزان کمک کنند ظرفیتهای منحصر به فرد خود را بشناسند و تقویت کنند. روش های آموزش خلاقیت و نوآوری در مدارس به هیچ وجه نباید دست کم گرفته شوند. در ادامه با ما همراه باشید تا با برخی از این روش های آموزش خلاقیت آشنا شویم.
به جای چند پروژه روی یک پروژه تمرکز کنید
در حال حاضر درسهای زیادی در برنامه هفتگی دانشآموزان وجود دارد. روشهای تدریس موجود هم به درسها و پروژههای فردی بستگی دارند. در نتیجه هر درس یک پروژه بر دوش دانشآموزان میگذارد. در نهایت هم دانشآموز برای این که بتواند تمام پروژهها را انجام دهد، وقت جزئی به هر کدام اختصاص میدهد و چیز زیادی از پروژهها یاد نمیگیرد.
حتی اگر پروژهها خیلی خوب طراحی شده باشند. اما اگر سیستم طوری باشد که دانشآموز فقط درگیر یک پروژه باشد، شرایط متفاوت میشود. تمرکز بر یک پروژه به دانشآموزان این امکان را میدهد تا دانش خود را در قالب سوالات متمرکز و تحلیل آنها در کنار هم قرار دهند. این روش، یادگیری مبتنی بر پروژه نامیده میشود و بر ترکیب دانش در یک پروژه عملی بزرگ تمرکز دارد.
کودکان را تشویق کنید خودشان پاسخ سوالاتشان را پیدا کنند
این روش نوین، تفاوت زیادی با روشهای آموزشی قدیمی دارد. در روشهای قدیمی، وقتی دانشآموز سوالی میپرسد، معلم مستقیما پاسخ او را میدهد. مشکل روش قدیمی این است که وقتی دانشآموز درگیر سوال نمیشود و سریعا به پاسخ میرسد، ممکن است به زودی همه چیز را فراموش کند. اما اگر دانشآموز را تشویق کنیم که خودش پاسخ را پیدا کند، این مشکل رخ نمیدهد.
هدف این روش تشویق دانشآموزان به این است که به تنهایی پاسخ را پیدا کنند. این کار به دانشآموزان کمک میکند یاد بگیرند که چگونه مشاهده کنند، تصور کنند، قضاوت و استدلال کنند. کودکانی که همیشه پاسخ سوالاتشان را حاضر و آماده دریافت کنند، به احتمال زیاد در آینده شهروندان خلاقی نمیشوند. چرا که یاد نگرفتهاند چگونه تحلیل کنند تا مشکلاتشان را حل کنند.
معلم نباید رهبر کلاس باشد
در سیستم آموزشی فعلی، درسهای معلممحور هسته اصلی هستند. یعنی معلم کلاس را رهبری میکند و فضایی برای دانشآموزان ایجاد نمیکند تا مهارتها و قابلیتهای خودشان را محک بزنند. هدف این روش فراهم کردن فضایی برای خودآموزی دانشآموزان است. در این روش معلم باید فقط نظارهگر باشد و پیشرفت دانشآموزان را مشاهده کند. دانشآموزی که هیچ گاه فرصت پیدا نکند خودش چیزی را یاد بگیرد، نمیتواند خلاقیتش را توسعه دهد. در فرآیند خودآموزی است که برای دانشآموز سوال ایجاد میشود و مجبور است با استدلال خودش پاسخ را پیدا کند.
میزهای رو به تخته را با میز گرد جایگزین کنید
این روش، به سبک تدریس هارکنس معروف است. هدف از دایرهوار نشستن در کلاس، تبدیل کلاس به یک کنفرانس است که در آن همه حق صحبت دارند. همه دیدهایم که افراد در جلسات کنفرانسی مکالمات تاثیرگذاری دارند. در این جلسات همه اعضا هم صحبت کرده و هم گوش میسپارند.
در مدرسه هم دانشآموزان دور یک میز گرد مینشینند که آنها را تشویق میکند به جای پیروی از یک کلاس معلم محور، مسئولیت بپذیرند و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. این که دانشآموز ببیند به اندازه معلم حق صحبت دارد، باعث میشود خودش را مسئول بداند. به همین دلیل است که این کار یکی از بهترین روش های آموزش خلاقیت است.
روی مفاهیم تمرکز کنید
اگر درس را در قالب یک سری واقعیت بیان کنید، تفکر دانشآموز را جهت میدهد. اما مانع از خلاقیت و توانایی تصور او میشود. تمرکز بر مفاهیم به دانشآموزان کمک میکند تا از طریق بررسی ایدهها و ارزیابی بهترین پاسخها، راه حلهایی پیدا کنند. مثلا فرض کنید میخواهید به دانشآموزان یاد بدهید که شعاع میدانها بر آمار تصادف ماشینها اثر دارد.
اگر مستقیما فرمول فیزیک را بنویسید و توضیح دهید، زمانی برای تفکر به دانشآموز نمیدهید. اما فرض کنید از شاگردان خود بخواهید آمار تصادف میدان آرژانتین (شعاع کم) و میدان ونک (شعاع زیاد) را در بیاورند. قطعا سوالاتی برای آنها ایجاد میشود و وقتی تدریس کنید، پاسخ خود را میگیرند. اینگونه شما به هدف آموزش خلاقیت به شاگردانتان میرسید. آنها هم علاوه بر خلاقیت در آینده، هیچ گاه این مبحث فیزیک را فراموش نخواهند کرد.
«تخیل مهمتر از دانش است. دانش محدود است. تخیل است که جهان را میچرخاند.»
آلبرت انیشتین
هیچ ایدهای را کوچک نشمارید
بسیاری از مربیان معتقدند که نوآوری باید منحصر به فرد باشد و به عنوان یک حق ثبت اختراع شناخته شود. در حوزه آموزش، اگر دانشآموز یک وسیله یا راه حل را اختراع کند، یک موفقیت است و میتواند به عنوان یک نوآوری هم تلقی شود. این نشاندهنده توانایی دانشآموز در ایجاد ایدههای جدید بر اساس برداشت خود از یک علم است. دانشآموزان تمایل زیادی به اختراع وسایل یا یافتن راه حل دارند. این موضوع باید در طول آموزش خلاقیت به کودکان مورد توجه باشد.
از ابزارها و روشهای تفکر طراحانه استفاده کنید
هدف از روشهای تفکر طراحانه، آزادسازی خلاقیت است. این روش آموزش خلاقیت به کودک کمک میکند قدرت تخیل سهبعدی خود را بهبود دهد. شما قطعا با این روش ناآشنا نیستید. بازیهای لگو بارزترین نمونه این روش هستند. تفکر طراحانه میتواند باعث کشف راه حلهای نوآورانه در بحث گروهی بشود. روشهای تفکر طراحانه زیادی وجود دارند که میتوانند در کلاس پیادهسازی شوند، مانند موارد زیر:
- مدلهای ساختنی دیزنی
- بازی لگو
- تکنیک اسکامپر برای تفکر خلاق
- حل مسئله با استفاده از مدل هرسون
- طوفان فکری معکوس
هر روش ویژگیها و نتایج یادگیری خاص خودش را دارد. بنابراین، مربی باید روش تفکر طراحانه مناسب را بر اساس سن دانشآموز و نتیجه هدفمند هر بحث انتخاب کند.
هم از سوال به راه حل برسید و هم از راه حل به سوال!
دانشآموزان باید دو مسیر را برای رسیدن به خلاقیت طی کنند. مسیر از سوال به راه حل رسیدن و برعکس آن؛ یعنی از راه حل به سوال رسیدن. ممکن است در وهله اول این روش آموزش خلاقیت کمی گنگ به نظر برسد، اما عجله نکنید. مدل اول دانشآموزان را به یافتن راه حل برای مشکلات موجود سوق میدهد. در اصل، دانشآموز مشکلی را که هر روز رخ میدهد شناسایی کرده و سعی میکند راه حل آن را کشف کند. روش دوم یافتن راه حل برای مشکلی است که هنوز وجود ندارد. چنین راه حلی زندگی را بسیار آسان میکند.
هدف این دو مسیر، کمک به دانشآموزان است تا با دیدگاههای مختلفی به مسئله فکر کنند. در حالی که مدل اول بر مشکل موجود تمرکز دارد، مدل دوم بر نوآوری راه حلهای بهتر تمرکز دارد.
به درسها و مهارتهای قبلی آموزشدادهشده گریز بزنید
اکثر برنامههای درسی سنتی، از یک درس به درس دیگر میروند. مثلا دانشآموز این زنگ ریاضی دارد و زنگ دیگر ادبیات و بعد از آن هم زیستشناسی. چنین برنامهای، هر دانشآموزی را به فردی تبدیل میکند که از این کلاس به آن کلاس میرود و فقط منتظر است مدرسه تعطیل شود. باید یک فرآیند نشخوار فکری وجود داشته باشد که میان این درسها پیوند ایجاد کند.
اینگونه دانشآموز فکر نمیکند با حضور در مدرسه وقتش را تلف میکند. این پیوند، نوعی تداوم را در فرآیند آموزش ایجاد میکند. همچنین به دانشآموز کمک میکند تا انتقادی فکر کند و مشکلات را ارزیابی کند تا به راه حلهای نوآورانه دست یابد. حال چرا این کار از روش های آموزش خلاقیت است؟ به عنوان مثال فرض کنید برای تمرین ریاضی، از یک مثال زیستشناسی استفاده شود. اینگونه دانشآموز میبیند که علوم میتوانند مرتبط باشند. سپس الگو میگیرد و سعی میکند در ذهنش همه چیز را به هم پیوند دهد. چنین کاری خلاقیت زیادی در او ایجاد میکند.
با علاقه تدریس کنید
تغییر در خلق و خو و حال و هوای کلی کلاس با معلم شروع میشود. معلم، حال و هوای کلاس را از لحظه ورود دانشآموزان به ساختمان تنظیم میکند. اگر مربیان در مورد تدریس خود هیجان زده باشند، دانشآموزان تمایل بیشتری به یادگیری خواهند داشت. مربیان باید نسبت به موضوعاتی که تدریس میکنند اشتیاق داشته باشند.
با این حال، طرز فکر معلم در مورد نحوه طراحی و ارائه محتوا برای فرآیند آموزش خلاقیت حیاتی است. بیشتر معلمان برای آموزش صرفا از دیدگاه معلم خودشان آموزش دیدهاند. برای تغییر این نوع ارائه و ایجاد نوآوری در کلاس، آنها باید به دانشآموزان خود به عنوان رهبر نیز فکر کنند. مثلا میتوانند به جای آن که محتوا را آموزش دهند و از آن امتحان بگیرند، از دانشآموزان بخواهند که به صورت گروهی تدریس کنند.
روش تدریس خود را مدام ارزیابی کنید
خودارزیابی یعنی به استراتژیهای تدریس خود نگاه کنید تا دریابید که چگونه و چرا به شیوهای خاص تدریس میکنید و واکنش دانشآموزانتان چیست.
در حرفهای چالش برانگیز مانند تدریس، خودارزیابی میتواند فرصتی حیاتی به معلمان بدهد. اینگونه میبینند چه چیزی در کلاس درسشان موثر بوده و چه چیزی شکست خورده است. مربیان میتوانند از آموزش انعکاسی به عنوان راهی برای ارزیابی شیوههای تدریس خود استفاده کنند. معلمان درجه یک، این واقعیت را قبول دارند که راهبردهای تدریس، ارائه و دستیابی به موفقیت همیشه میتوانند بهبود پیدا کنند.
سوالاتی بپرسید که پاسخشان در کتاب درسی نیست
شما هم زمانی دانشآموز بودهاید. قطعا وقتی معلم سوالی میپرسید که پاسخش در کتاب نبود، عصبانی میشدید. اما شاید خلاقیت و زندگی که الان دارید را مدیون همان معلم باشید! وقتی مربی سوالات بدون پاسخ کتاب درسی را میپرسد، پاسخها و دیدگاههای مختلفی میتواند وجود داشته باشد. پاسخهای دانشآموزان میتواند منجر به همکاری قوی، گفتگوهای هیجان انگیز، ایدههای جدید و همچنین تشویق مهارتهای رهبری شود. این تمرین همچنین میتواند به دانشآموزان کمک کند تا پتانسیلهایی را که هرگز در خود پیدا نکردهاند، درک کنند.
محیط یادگیری باید انعطافپذیر باشد
با روشهای مختلف تدریس، برای معلمان ضروری است که نحوه استفاده از فضای کلاس خود را در نظر بگیرند. به عنوان مثال، وقتی معلم صندلیها را در کلاس جابهجا کند و به صورت گرد بچیند، متوجه میشود که همین کار ساده یک متغیر مهم برای بهبود یادگیری دانشآموزان است. همانطور که روشهای تدریس پیشرفت کرده، فضای کلاس درس هم باید پیشرفت کند. فضای کلاس باید طوری باشد تا دانشآموزان بتوانند به تنهایی کار کنند، با همسالان خود تعامل داشته باشند و زمینههای کار گروهی را فراهم کنند.
امروزه بسیاری از کلاسهای درس هنوز فضاهای شلوغ، درهم و پر سر و صدا دارند که فاقد فضای کافی برای حرکت راحت هستند. چنین فضایی باعث ایجاد شکاف در ارتباطات میشود و زمانی که دانشآموزان نیاز به تمرکز دارند نمیتوانند تمرکز کنند. فضاهای آموزشی باید روان باشند. انعطاف پذیری برای حمایت از یادگیری یک به یک، گروهی، تفکر مستقل و بحثهای گروهی لازم است.
همه دانشآموزان را در نظر بگیرید
یکی از تفاوتهای اساسی بین درونگراها و برونگراها این است که برونگراها تمایل دارند انرژی خود را از تعاملات اجتماعی دریافت کنند؛ در حالی که درونگراها از فضاهای ساکت انرژی میگیرند.
بنابراین، هنگامی که یک کلاس درس صرفا بر بحثهای گروهی تاکید میکند، دانشآموزان برونگرا میتوانند رشد کنند و انرژی کسب کنند. اما دانشآموزان درونگرا انگیزه خود را از دست داده و افت میکنند. از طرفی دیگر وقتی یک پروژه صرفا بر روی تامل آرام یا تحقیقات فردی تمرکز میکند، احتمالاً عکس این اتفاق رخ میدهد. یعنی دانشآموزان درونگرا شکوفا میشوند و دانشآموزان برونگرا اذیت شده و پیشرفت نمیکنند.
در صورت امکان، معلم میتواند انتخاب گزینههای کار گروهی یا تنهایی را به دانشآموزان بسپارد. برونگراها میتوانند برخی از پروژهها را به تنهایی تکمیل کنند و درونگراها میتوانند همکاری کنند. هر دوی این روشهای تدریس برای برآورده کردن نیازهای یادگیرندگان مختلف حیاتی هستند.
معلمهایی هستند که فعالیتهایی را طراحی میکنند که به بهترین شکل باعث مشارکت، الهام بخشیدن و حفظ عشق دانشآموزان به یادگیری میشود. این معلمها احتمالا بهترین تلاش خود را به کار میگیرند، از این فرآیند لذت میبرند و به نتایج مثبت میرسند.
اجازه دهید دانشآموزان ریسک کنند و شکست بخورند
دانشآموزان باید ببینند که بزرگسالان در زندگی خود چیزهای زیادی را امتحان میکنند و بارها شکست میخورند؛ اما به تلاش خود ادامه میدهند. دانشآموزان برای یادگیری باید شکست را تجربه کنند. وقتی معلمان پروژههای واقعی را طراحی میکنند، بستری را به دانشآموزان ارائه میدهند تا از شکست درس بگیرند، بارها و بارها گام بردارند تا در نهایت به موفقیت دست یابند.
جانت متکالف روانشناس، در مقاله سال 2017 خود با عنوان «یادگیری از خطاها» بیان میکند که: «اجتناب و نادیده گرفتن اشتباهات در مدرسه، قانون کلاسیک در کلاسهای درس آمریکایی است». وقتی اجازه نمیدهیم دانشآموزان شکست بخورند، به احتمال زیاد نه تنها رشد فردی دانشآموزان را متوقف میکنیم، بلکه کل سیستم آموزشی را نیز متوقف میکنیم.
با دادن مشکلات دنیای واقعی به دانشآموزان برای مقابله، شکست و تلاش مجدد، به آنها میگوییم که صدای آنها اهمیت دارد. ما مسائل زیادی داریم که ارزش پرداختن دارد و میتوانیم برای بینش در اختیار دانشآموزان قرار دهیم. آموزش مبتنی بر کشف و تحقیق بسیار هیجان انگیزتر از به خاطر سپردن تاریخها، اطلاعات و تست زدن است. پاسخهای از پیش تعیینشده در امتحان در یک محیط آموزشی سنتی میتواند دانشآموزان را در حدی عقب نگه دارد که حتی نمیتوانیم آن را اندازهگیری کنیم.
کارآفرینان را به کلاس درس دعوت کنید
معلمان میتوانند کارآفرینان را به روشهای مختلف به کلاسهای درس خود دعوت کنند. آنها میتوانند از طریق سایتهای رسانههای اجتماعی با کارآفرینان مختلف ارتباط برقرار کنند. این کارآفرینان را از طریق تعامل زنده یا از طریق ابزارهای مجازی مانند اسکایپ به کلاس درس خود دعوت کنید. کمک به جوانان میتواند یکی از رضایت بخشترین راههایی باشد که یک بنیانگذار موفق میتواند تجربه کند.
سخن پایانی
دیدیم که نوآوری و خلاقیت بخشی از مهارتهای زندگی ضروری است که به دانشآموزان اجازه می دهد با چالشهای آینده و رقابتهای بازار روبهرو شوند. سیستمهای آموزشی کنونی، خلاقیت و استراتژیهای نوآوری لازم را برای پاسخگویی به این خواستهها و چالشها ارائه نمیدهند اما مربیان میتوانند تعدادی از نکات، تکنیکها و روش های آموزش خلاقیت را اجرا کنند که میتواند به دانشآموزان کمک کند خلاقانه فکر کنند و راه حلهای نوآورانه برای مشکلات پیدا کنند.
نکات فوق را میتوان به صورت تکی یا انبوه در طول فرآیند آموزشی به کار برد. البته سیستمهای آموزشی ممکن است به برخی دلایل، مربیان را از اعمال برخی از نکات فوق باز دارند. پیشنهاد میکنیم مربیان روشهایی را انتخاب کنند که با سیستم آموزشی موجود، سطح مدرسه و برنامههای درسی کنونی قابل تدریس باشد.