تفکر انتقادی، تفکر نقادانه یا سنجشگرانه اندیشی چیست؟

تفکر انتقادی چیست

تفکر انتقادی که با نام‌های دیگری همچون تفکر نقادانه یا سنجشگرانه اندیشی هم شناخته می‌شود یکی از مهارت‌های اندیشیدن است که به شما کمک می‌کند اندیشه‌های خودتان و اطلاعات دنیای بیرون را بسنجید و ارزیابی کنید. به عبارتی تفکر انتقادی، مهارت پالایشگر و سنجشگر ذهن ما است که به کمک آن مطمئن می‌شویم اشتباه فکر نمی‌کنیم و اطلاعات اشتباه را به فکرمان راه نمی‌دهیم. در این نوشته تفکر انتقادی یا نقادانه یا سنجشگرانه را توضیح می‌دهیم و می‌گوییم که چگونه داشتن این مهارت اندیشیدن، کیفیت زندگی ما را بهبود می‌دهد.

معنای واژگانی تفکر انتقادی یا سنجشگرانه‌اندیشی چیست؟

عبارت تفکر انتقادی یا نقادانه برگردان فارسی critical thinking است. واژه انتقاد و نقاد، هر دو از ریشه «نقد» در زبان عربی هستند و به اشاره به عمل جداسازی و تفکیک سره از ناسره اشاره دارند. همچنین یک برگردان یا برابر فارسی سره نیز برای این مهارت اندیشیدن در نظر گرفته شده است که سنجشگرانه‌اندیشی نام دارد و آن بر اساس واژه سنجش که اسم مصدر سنجیدن است پدید آمده است. به نظر می‌رسد مهدی خسروانی، در برگردان فارسی مجموعه کتاب‌های «راهنمای اندیشه‌ورزان» از نشر نو، برای نخستین بار، برابر فارسی سنجشگرانه‌اندیشی را برای crithical thinking ارائه داد.

در واژه سنجشگرانه‌اندیشی، یک مزیت دیگر هم وجود دارد و آن اینست که بیشتر روی عملکرد سنجیدن و سنجشگری تمرکز شده است. اما در واژه انتقادی، گاه برداشتی از ایرادگیری یا گیر دادن! هم ممکن است احساس شود. هر چند به شخصه، استفاده از سنجشگرانه‌اندیشی را بهتر می‌دانم، اما به دلایل فنی مشهور به «سئو!» و اینکه عموم افراد از عبارت تفکر انتقادی و نقادانه استفاده می‌کنند، در وبگاه سپندمینو، به تناوب از هر سه این عبارت‌ها استفاده خواهیم کرد.

تعریف تفکر انتقادی، تفکر نقادانه یا سنجشگرانه‌اندیشی چیست؟

تعریف‌های چندگانه و پرشماری از مهارت اندیشیدن انتقادی وجود دارد که هر کدام سویه‌ای از آن را ارائه می‌دهد و بد نیست برخی از آنها را به صورت فهرست‌وار در کنار هم ببینیم:

دانشنامه آکسفورد: تحلیل و ارزشگذاری یک موضوع، برای رسیدن به یک داوری درباره آن.

دانشگاه لويس‌ویل: توانایی ذهنی ارزیابی اطلاعات در سطحی بالاتر از فراخوانی ساده اطلاعات از حافظه.

بنیاد تفکر انتقادی: تفکر نقادانه، یک فرایند منظم فکری فعالانه و ماهرانه است که در آن اطلاعات گردآوری‌شده یا تولیدشده توسط مشاهده، تجربه، استدلال، بازخورد یا ارتباط، مورد پردازش، تحلیل، ارزیابی و بررسی قرار می‌گیرد تا برای باور کردن یا عمل کردن، قابل استفاده باشد. در شکل ایده‌آل آن، معیارهای سنجش اطلاعات، شامل ارزش‌های جهان‌شمول زیر هستند: شفاف و قابل فهم بودن، معتبر بودن، درست بودن، سازگاری (عدم تناقض) داشتن، مرتبط بودن، شواهد معتبر داشتن، دلایل خوب، عمیق، فراگیر و منصفانه داشتن.

و این فهرست می‌تواند بسیار گسترده شود و بنا به کاربردهای گوناگون، می‌توان آنها را به کار بست. اما بنا به رویکرد بنیادین سپندمینو در ارائه اطلاعات و آموزش‌های کاربردی، ما نگاهی غیرتئوریک و فلسفی به سنجشگرانه‌اندیشی خواهیم داشت و در مجموعه‌ای از نوشتارها، می‌کوشیم چگونگی به کار بستن آن در کار و زندگی روزمره را آموزش دهیم.

پس به طور چکیده و بسیار ساده، مهارت تفکر انتقادی یا نقادانه یا سنجشگرانه‌اندیشی، مهارت ارزیابی، پایش و پالایش اندیشه‌ها و اطلاعات است. چه آنچه در ذهن خودمان داریم یا می‌سازیم و چه آنچه از بیرون به ما می‌رسد.

 

تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه

 

مراحل و گام‌های تفکر انتقادی

مهارت‌های اساسی تفکر انتقادی کدامند؟ وقتی با یک فکر یا ایده خاص در ذهنمان رو به رو می‌شویم و می‌خواهیم آن را نقد و بررسی کنیم و سنجشگرانه به چالش بکشیم چه باید بکنیم؟ وقتی پیام‌رسان تلفن همراه را باز می‌کنیم و چند خبر درباره روش درمان کرونا با ترکیب چند داروی گیاهی به دستمان می‌رسد چگونه باید آنها را نقد و تحلیل کنیم؟ هنگامی که با یک طرح یا پروژه پیشنهادی که به شرکت ما ارائه شده برخورد می‌کنیم، چگونه با تفکر انتقادی می‌توانیم به خوبی آن را ارزیابی و ارزشگذاری کنیم؟

در اینجا می‌خواهیم به طور چکیده بگوییم که مراحل و گام‌های تفکر نقادانه یا سنجشگرانه چگونه است.

دقیق‌سازی و شفاف‌سازی تعریف‌ها و واژگان

پیش از هر چیز لازم است هر جمله، خبر، گزاره، طرح، پیشنهاد یا فکر، به همراه همه اجزایش شفاف شود و مشخص شود معنای هر کدام چیست. شاید برایمان عجیب باشد، ولی درباره هر مفهومی که در ذهن خودمان هم داریم باید شفاف‌سازی کنیم و مطمئن شویم داریم درباره چه مفهومی با چه تعریفی حتی فکر می‌کنیم.

تقسیم موضوع به بخش‌های کوچکتر احتمالی و ممکن

گاهی ما با ایده، طرح یا گزاره‌ای رو به رو می‌شویم که بسیار کلان و بزرگ است. پس یک گام موثر برای بررسی نقادانه و سنجشگرانه یک پدیده، خرد کردن آن به بخش‌های کوچکتر است. زیرا مسائل و بخش‌های کوچکتر را آسان‌تر می‌توان به تحلیل کرد.

پیدا کردن روش مناسب برای ارزیابی

گزاره‌ای که در حال بررسی آن هستید چه به اجزای کوچکتر تقسیم بشود یا نشود، نیاز هست تا روش مناسب و بهینه برای ارزیابی و سنجش اطلاعات آن زمینه خاص را به کار بگیرید. برای نمونه شما نمی‌توانید بدون گردآوری اطلاعات در حوزه هوانوردی یا مشورت با یک متخصص، درباره انتخاب هواپیما توسط شرکت‌های هواپیمایی اظهارنظر قابل توجهی داشته باشید.

گردآوری اطلاعات و شواهد

وقتی دریافتید که برای ارزیابی موضوع بحث، به چه دست اطلاعاتی برای راستی‌آزمایی و درستی‌آزمایی نیاز دارید، باید این اطلاعات را گردآوری کرده (به کمک مهارت‌های روش تحقیق) و از آنها با روش درست و منطقی استفاده کنید که خود مهارت استفاده از اطلاعات هم ممکن است نیاز به یادگیری بیشتر داشته باشد.

اعتبارسنجی اطلاعات و منابع

یکی از کلیدی‌ترین روش‌ها و تکنیک‌های راستی‌آزمایی در مهارت تفکر انتقادی، بررسی اعتبار و موثق بودن منابع و اطلاعات به کار رفته در هر گزاره است. یعنی وقتی رسانه‌ای پیام می‌دهد که فلان فرد چنین گفت، باید اول ببینیم که آیا آن فرد واقعا چنین چیزی گفته است؟ و بعد اینکه اصلا آیا آن فرد در جایگاه معتبری برای اظهار نظر در این مورد هست؟

یک مثال از به کارگیری اندیشه انتقادی

فرض کنید یک نفر بگوید «من طرحی برای پیشرفت کشور در یک بازه ده ساله دارم»، ما چگونه با مهارت سنجشگرانه‌اندیشی با آن رو به رو می‌شویم؟

ما نخست در مرحله یک، از او می‌پرسیم، تعریف تو از «پیشرفت» چیست؟ منظور از پیشرفت یعنی بالا رفتن شاخص‌های توسعه انسانی، پایداری محیط زیست، افزایش درآمد سرانه، افزایش رفاه یا چه؟

بعد در گام دوم، از او می‌خواهیم طرحش را بر اساس آن تعریفی که از پیشرفت کرده (که باید جامع و کامل و درست هم باشد) برای ابعاد مختلف یک کشور بیان کند. در غیر اینصورت کلی‌گویی است. مثلا بگوید طرح او چگونه می‌تواند پیشرفت کشور در بخش صنعتی، کشاورزی، بهداشتی و … را پدید بیاورد.

در گام بعد می‌بینیم که برای بررسی پیشنهادهای او به چه ابزارهایی نیاز داریم. احتمالا نیاز هست از منظر بررسی تجربه تاریخی کشورهای توسعه یافته و نیافته، مطالعات اقتصادی و آماری، پیشنهادها و ادعاهای وی را بررسی کنیم.

در ادامه و در همین راستا، به کمک منابع موثق یا افراد آگاه، بخش‌های مختلف هر پیشنهاد را تحلیل می‌کنیم. همچنین منابع مورد ادعای این طرح را به چالش می‌کشیم و می‌بینیم که بر اساس کدام شواهد قابل دفاع، بخش‌های مختلف این طرح شکل گرفته است.

این روش را می‌توان برای بررسی هر نظر یا دیدگاهی به کار برد. از بررسی تفکرات شخصی و احساسی خودمان تا هر اطلاعاتی که در بیرون هست. اگر در به کار بردن آن حرفه‌ای می‌شویم می‌توانیم از آن در هر موقعیتی استفاده کنیم.

در مقاله «چگونه در استفاده از تفکر نقادانه حرفه‌ای شویم؟» بیشتر درباره استفاده کاربردی از این مهارت اندیشیدن گفتگو می‌کنیم.

 

تفکر انتقادی یا سنجشگرانه اندیشی

 

در کجا و چه مواقعی از سنجشگرانه اندیشی باید استفاده کنیم؟

هر زمان که ما درباره چیزی فکر می‌کنیم یا چیزی را می‌بینیم یعنی با پدیده «شناخت» یا برخورد با اطلاعات و اندیشه جدید روبرو هستیم، این زمانی است که باید از مهارت تفکر انتقادی یا سنجشگرانه‌اندیشی برای ارزیابی و پایش آنچه در فکر داریم یا آنچه به ما می‌رسد استفاده کنیم. همچنین زمانی که به یک مشکل یا مساله برمی‌خوریم، تفکر نقادانه کمک می‌کند تا در کنار مهارت حل مساله، راه حل‌های بهتری استخراج کنیم. اگر این موقعیت‌ها را بخواهیم به انواع مختلفش تقسیم و ریز کنیم بر اساس دانشنامه فلسفه استنفورد به چنین مواردی می‌رسیم:

مشاهده: منظور از مشاهده هر نوع درک و احساس چیزی به کمک حواس شش‌گانه است. مانند وقتی که چیزی را ‌می‌بینیم و می‌شنویم. مثلا وقتی یک بیلبورد تبلیغاتی را در سطح شهر می‌بینیم، پیامی در خود دارد که باید سنجشگرانه آن را بررسی کنیم.

احساس: ما در مقابل پدیده‌های مختلف، دچار احساس‌های خاصی می‌شویم که خیلی از آنها ناشی از یک پدیده بیرونی به علاوه یک ذهنیت خاص هستند. مثلا ممکن است در محل کار از ما بابت کاری انتقاد شود. وقتی حس ناامیدی به ما دست می‌دهد، همان لحظه باید به این فکر کنیم که آیا این حس ناشی از این تفکر است که من عزت نفس و جایگاه خودم را وابسته به تایید دیگران یا بی‌عیب و نقص بودن همیشگی کارم (که غیرممکن است) کرده‌ام؟

تصور: شاید بگویید تصور و خیال‌های ما که اصلا آنقدر جدی نیستند که بخواهیم آنها را به چالش بکشیم. اما خیلی از تصورات ما ریشه در برخی اندیشه‌های ما دارد و گاهی به تدریج آنقدر ژرفا می‌یابد که تبدیل به واقعیت می‌شود. پس حتی هر خیالی را هم باید کاوش کنیم.

دانسته‌ها: مبنای رفتارهای ما، دانسته‌ها و تفکرات قبلی ماست. پس اگر اشتباهی در آنها باشد، ستون‌های کارهای امروز ما هم دچار مشکل می‌شود. پس دانسته‌های ما و آنچه که گاه بسیار درباره آنها مطمئن هم هستیم، نیازمند بازبینی و سنجیدن هستند.

نقل قول و ارجاع: دنیای پیرامون ما پر است از نقل قول‌های رنگارنگ. از شبکه‌های مجازی تا رسانه‌ها از حرف‌های افراد درگذشته و یا کنونی نقل می‌کنند تا چیزی را اثبات یا تقویت کنند. اما آیا گوینده واقعا این حرف را زده است؟ چه مستندی این را تایید می‌کند؟ در چه قالب و درباره چه چیزی این حرف زده شده؟

تعریف و تحلیل: هر وقت داریم چیزی را می‌شناسیم و آن را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، در یکی از مهمترین مواقع برای سنجشگرانه‌اندیشی و نقادانه نگاه کردن به آن هستیم.

مشاوره دادن و گرفتن: شما زمانی که مشاوره می‌دهید، باید به صورت سنجشگرانه موقعیت را تحلیل کنید تا بهترین پیشنهاد را بدهید. همچنین زمانی هم که مشاوره می‌گیرید، باید پیشنهادهای دریافتی را به خوبی به چالش بکشید.

داوری و قضاوت: زمانی که داریم هر پدیده‌ای را از دید اخلاقی، فنی یا هر رویکرد دیگری داوری می‌کنیم تا به یک جمع‌بندی برسیم، مهارت تفکر نقادانه به ما کمک می‌کند تا با تحلیل درست اطلاعات، بهترین داوری را داشته باشیم.

تصمیم‌گیری: تصمیم‌گیری آن نقطه‌ای است که اندیشه‌های ما تبدیل به رفتار و عملکرد می‌شوند. در همین آخرین گام هم باید به کمک تفکر انتقادی، کیفیت تصمیم و پیامدهای ممکن آن را سنجید تا بتوان بهترین تصمیم را گرفت.

 

تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه یا سنجشگرانه اندیشی

 

تفکر انتقادی چگونه در برابر مغالطه گری می‌ایستد

مغالطه از «غلط» می‌آید و منظور از آن به غلط انداختن یا هر گونه استدلال نادرست و فریبکارانه است. مغالطه ابزار فریب دادن و به انحراف کشاندن یک بحث منطقی است. ما خیلی مواقع از رسانه‌ها و افراد گوناگون، استدلال‌ها و چیزهایی را می‌شنویم که حس می‌کنیم درست نیست، اما آنقدر در پوشش استدلالی پیچانده شده است که نمی‌فهمیم کجایش نادرست است. گروه بزرگی از مخاطبان فرد مغالطه‌گر هم که دانش یا آگاهی کافی ندارند همان بدگمانی اولیه را هم احساس نمی‌کنند. تفکر انتقادی، به ما کمک می‌کند که با یادگیری مغالطه‌ها (که کم هم نیستند و لیست بلندبالایی دارند) متوجه مغالطه‌ها بشویم و بتوانیم مچ فریبکارها را بگیریم.

 

مهارت اندیشه انتقادی، چگونه جلوی دروغ را می‌گیرد

«دروغ» هر گزاره نادرستی است که به عنوان جانشین و جایگزین گزاره درست یا «راست» با هدف فریب، پوشش یا بزرگنمایی به ما عرضه می‌شود. اندیشه انتقادی یا نقادانه به ما کمک می‌کند که وقتی با گزاره‌ای رو به رو می‌شویم ابزار «راستی‌آزمایی» آن را پیدا کنیم و آن را سنجشگرانه بسنجیم تا ببینیم آیا راست است یا دروغ. پس اگر عموم مردم مهارت تفکر انتقادی را در اختیار داشته باشند، می‌توانند مچ دروغ‌هایی که به آنان گفته می‌شود را بگیرند.

تفکر نقادانه چگونه جلوی خطاهای شناختی ما را می‌گیرد

اگر در دو مورد قبل، یعنی «مغالطه» و «دروغ»، ما از مهارت تفکر انتقادی استفاده کردیم تا جلوی اطلاعات نادرست و هدفدار بیرونی را بگیریم، در برخورد با خطاهای شناختی، ما به جای نگاه به بیرون، نگاه به درون داریم. یعنی این بار می‌خواهیم خطاهای ذهنی و استدلالی تفکر خودمان را شناسایی و جلوی آنها را بگیریم. مغز ما به دلیل امکانات و ویژگی‌های خوب زیادی که دارد، ویژگی‌هایی دارد که موجب می‌شود مخصوصا در دنیای امروز، کاستی یا خطا تلقی شود. ما به این خطاها و سوگیری‌ها که در فرایند درک ما از جهان با حواسمان و با تفکرمان روی می‌دهد، خطای شناختی می‌گوییم.

سنجشگرانه‌اندیشی به ما کمک می‌کند بتوانیم خطاهای شناختی ذهن خودمان را بشناسیم و این بار اجازه ندهیم خودمان اشتباه فکر و استدلال کنیم. در نوشتارهای بعدی سپندمینو بیشتر درباره خطاهای شناختی گفتگو خواهیم کرد. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید کتاب چگونه احمق نباشیم را هم مطالعه کنید که یک دانشنامه فشرده درباره خطاهای شناختی و روش کنترل آنها به کمک تفکر انتقادی است.

سنجشگرانه اندیشی چگونه جلوی احمق بودن و احمق شدن را می‌گیرد

اکنون به طور چکیده می‌توانیم بگوییم که اندیشه انتقادی، تفکر نقادانه یا سنجشگرانه اندیشی می‌تواند هم جلوی اشتباه فکر کردن خودمان را بگیرد و هم اجازه ندهد دیگران با اطلاعات نادرست، تحریف‌شده و فریبکارانه، ما را به سوی نادانی و اشتباه سوق دهند. به همین دلیل، تفکر انتقادی هم جلوی احمق بودن ما را می‌گیرد و هم جلوی احمق شدن ما را.

امتیاز نوشتار

جدیدترین نوشته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *