اندازه گیری مهارت حل مساله در فرایند آموزش

اندازه گیری مهارت حل مساله

اندازه گیری مهارت حل مساله از این جهت اهمیت دارد که به آموزگاران و برنامه‌ریزان آموزشی کمک می‌کند تا روند پیشرفت دانش‌آموزان و میزان کارامدی روش آموزش مهارت حل مساله در مجموعه آموزشی خود را ارزیابی کنند.

مهارت حل مساله چیست؟

مهارت حل مسائل به عنوان یکی از مهارت های اندیشیدن به شیوه‌های گوناگونی تعریف شده است. این مهارت در توصیفی ساده و بنیادی به معنای «توانایی سنجش و بررسی کامل مراحل و گام‌هایی است که از داشته‌های موجود آغاز شده و به هدفی مطلوب می‌رسد.» در تعریفی دیگر: مهارت حل مسئله ابتدا با شناسایی وجود وضعیتی مشکل‌ساز آغاز می‌گردد، سپس راه‌حل‌یاب را ملزم به شناسایی مشکلی (مشکلاتی) که باید مرتفع گردد، برنامه‌ریزی و اجرای راه‌حل و کنترل و ارزیابی پیشرفت در طول این فعالیت می‌کند.

چهارچوب LSCE (مهارت‌های زندگی و دانش شهروندی یونیسف) نیز مهارت حل مسئله را به صورتی مشابه با ارجاعی صریح و آشکار به فرآیند این عمل تعریف کرده است. بنابراین تعریف مهارت حل مسئله در این چهارچوب این‌گونه پذیرفته شده است: «توانایی سنجش و بررسی کامل مراحل و گام‌هایی که به سمت هدفی مطلوب که از طریق شناسایی و درک یک مشکل و ابداع راه‌حلی برای پرداختن به آن ایجاد شده است، انجام می‌شود».

پژوهش درباره مهارت حل مسئله به دو شاخه فراگیر تقسیم‌بندی می‌شود. یک شاخه براساس حل مسئله مبتنی بر چالشی شناختی تمرکز دارد، به عنوان مثال: چطور باید یک مسئله ریاضی را حل کرد. اما شاخه دیگر متمرکز بر مهارت‌هایی است که افراد را برای حل مسائل اجتماعی و مرتبط به جامعه یاری می‌رسانند؛ برای مثال: چگونگی کاستن شدت یک مشاجره یا اختلاف در مدرسه، خانه و جامعه محلی. تعریف LSCE نه‌تنها بر بافت اجتماعی حل مسئله متمرکز است، بلکه جنبه ریاضیاتی حل مسئله را نیز در برمی‌گیرد و هم بر حل مسئله فردی و هم مشارکتی تاکید دارد.

تعریف LSCE تاکید می‌کند که حل مسئله در بطن فرآیندهای مدیریت اختلاف و حل و فصل رویارویی قرار می‌گیرد؛ زیرا افراد را توانمند می‌سازد که از طریق هوش و تخیل خود، راهکارهایی برای خروج از اختلاف طراحی کنند.

تاثیر مهارت حل مسئله بر کیفیت زندگی

به حل مسئله هم می‌توان به عنوان مهارتی که پیامدهای دیگر زندگی را متأثر می‌سازد، نگریست و هم خود به عنوان پیامد زندگی. فعالیت حل مسئله می‌تواند متغیری باشد که بخش‌های دیگر زندگی را تحت تأثیر خود قرار دهد.

طبق یافته‌های تحقیقات طولی، انجام بازی‌های کامپیوتری استراتژیکی ممکن است باعث ارتقای مهارت‌های حل مسئله نوجوانان گردد و در نتیجه آن‌ها را در ارائه عملکردی بهتر در مدرسه یاری رساند. از این گذشته، حل مسئله با دیگر پیامدهای زندگی در بزرگ‌سالی، نظیر استخدام پذیری مرتبط است. براساس نتایج یک مطالعه مقطعی، مهارت‌های پیچیده حل مسئله توانست سطح شغلی را بسیار قوی‌تر و مؤثرتر از نمرات کارنامه تحصیلی و بهره هوشی افراد در یک شرکت بزرگ خودروی آلمانی پیش‌بینی کند.

بر اساس پژوهش‌های میدانی انجام شده در چند کشور جهان (از توسعه‌یافته تا توسعه‌نیافته) خروجی‌های زیر از آموزش مهارت حل مساله به دست آمده است:

الف: داشتن مهارت حل مساله، مشکلات رفتاری را در کودکان مخصوصا کودکان درگیر ریسک‌های اجتماعی کاهش می‌دهد.

ب: در مطالعه‌ای در آمریکا، دانش‌آموزانی که در دوره دبیرستان مهارت‌های حل مساله را آموخته بودند، در دوران دانشجویی گزارش‌های کمتری از غیب بی‌مورد، مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر داشتند.

پ: مهارت های حل مساله، اعتماد به نفس و تطبیق‌پذیری رفتاری را افزایش می‌دهد.

ت: در مطالعه‌ای در کشور ترکیه، یادگیری مهارت حل مساله روی خودسامان‌دهی و وظیفه‌شناسی اثر مثبت داشته است.

 

اندازه گیری مهارت حل مساله

 

پرورش مهارت حل مسئله در کودکان و نوجوانان

یافته‌ها حاکی از آنند که رشد مهارت‌های حل مسئله در همان سال‌های ابتدایی و اولیه زندگی صورت‌ می‌پذیرد. شواهد مبتنی بر این رشد زودهنگام توسط آزمایش روی دو گروه از نوزادان بین سنین ۶ تا ۱۱ ماه (و مادران آن‌ها) در ایالات‌متحده آمریکا شناسایی گردید. در این آزمایش، گروه آزمایشی در معرض تفکر «والدگری مسئولیت‌پذیرانه» که شامل بازدیدهای خانگی برای رشد توانایی مهارت‌های حل مسئله والدین و خودارزیابی والدگری با استفاده از کلیپ‌های ویدئویی می‌شد، قرار گرفت.

شواهد به ما نشان داد، در میان سایر یافته‌ها، کودکانی که از وجود والدینی آموزش‌دیده در زمینه مسئولیت‌پذیری بهره بردند، سطح بالاتری از مهارت حل مسئله را از خود به نمایش گذاشتند. نتیجه حاصل از این تحقیق نقش مؤثر «حمایت از دیگری» را که در این مورد خاص، به معنای وجود والدینی تعلیم‌دیده در کودکانی که از سنین ابتدایی، مهارت‌های حل مسئله را در خود رشد می‌دهند، نشان می‌دهد. این مطلب همچنین از این امر حکایت دارد که هرچه کودکان از میانه کودکی به سنین بلوغ رشد ‌کنند، در کنار تغییر در توانایی و پردازش، رشد مهارت‌های حل مسئله آن‌ها نیز افزایش می‌یابد.

تحقیقی که به روش تلفیقی (Mixed-Method Study) در کشور انگلستان بر رفتار کودکان بین ۵ تا ۷ سال در طول انجام تمرین‌های حل مسئله (تکمیل طراحی‌های ریل قطار) صورت گرفت، نشان از افزایش کمی مهارت‌های فراشناختی حل مسئله‌ای در کودکان انجام دارد.

علاوه براین، شواهد به‌دست‌آمده از این مطلب بیانگر امکان وجود سنی بهینه برای رشد مهارت‌های حل مسئله است. به عنوان مثال، تحقیقی که در مورد حل مسئله در جمعیتی بیش از ۲۵۰۰ دانش‌آموز کلاس سوم تا یازدهم در کشور مجارستان صورت گرفته، گزارش می‌دهد که رشد مهارت‌های حل مسئله در این گروه سنی به شکل منحنی S –با رشدی آهسته در بخش ابتدایی و اواخر سطوح و رشدی سریع در سنینی بین ۱۲ تا ۱۴ سالگی- توسعه یافته است.

این محدوده خاص سنی/سطحی که فرصتی طلائی نامیده می‌شود، از فرصت‌هایی عالی برای زمان‌بندی بهینه مداخله‌های آموزشی یا ارائه دستورالعمل‌هایی برای چگونگی توسعه مهارت‌های حل مسئله سخن می‌گوید. گرچه شواهد مستقیم محدودی در زمینه‌ی چگونگی رشد مهارت‌های حل مسئله در گروه‌هایی با سنین بیش‌تر (بالای ۱۴ سال) وجود دارد.

از اواسط قرن بیستم میلادی، مفهوم یادگیریِ مسئله محور به شکلی روزافزون در تمامی رشته‌های چند زمینه‌ای به عنوان رویکردی شاگرد محور برای انجام تحقیقات علمی، یکپارچه‌سازی تئوری و عمل و به‌کارگیری از دانش و مهارت‌ها برای ایجاد راه‌حلی عملی و کارآمد در مواجهه با مشکلی تعریف‌شده، استفاده گردیده است. مدلی که به خوبی در یادگیری مسئله محور از آن یاد شده، فرآیند هفت‌گانه جهشی ماستریخت، فرآیند گروهی حل مسئله است.

اقتباس‌های صورت گرفته از مدل ماستریخت به طور گسترده موارد زیر را شامل می‌شود:

(آ) شفاف‌سازی مفاهیم/ درک مشکل؛

(ب) تعریف مشکل/طرح پرسش؛

(ج) مباحثه درباره مشکل و راه‌حل‌های ابتدایی؛

(د) دسته‌بندی شناخته‌ها؛

(پ) شناسایی شکاف‌های معلومات؛

(ث) تحقیق و یادگیری اختصاصی؛

(ر) مباحث گروهی و دریافت بازخورد/ ادغام سازی.

 

اندازه گیری مهارت حل مساله در فرایند آموزش

 

در به‌کارگیری این مدل فرض بر این گذاشته شده که رشد مستمر مهارت‌های حل مسئله در گروه‌هایی با سنین بالاتر –هم به صورت انفرادی و هم به عنوان جزئی از یک گروه- صورت می‌پذیرد. افزون براین، به عنوان بخشی از رویکرد مسئله محور، مهارت‌های ارتباطی و مذاکراتی زندگی نیز رشد یافته است. حل مسئله از طریق منافع وابسته در کنار دیگر مهارت‌های شناختی توسعه می‌یابد.

نوشتاری که به بررسی این تحقیق پرداخته، به این نکته اشاره می‌کند که استدلال قیاسی (چیزی که مبتنی بر احتمال وجود مدارک و شواهدی باشد)، استدلال سیال، حافظه‌ی فعال و تفکر نقادانه (چیزی که مبتنی بر عقل و شواهد و مدارکی باشد) همگی برجسته و حائز اهمیت‌اند. در نمونه‌ی مدرسه کودکان مجارستانی که توسط مولنار و همکاران صورت گرفت، تفکر استقرایی و حل مسئله پیچیده به شکلی مثبت و پیوسته در سراسر تمامی گروه‌های سنی با یکدیگر مرتبط بودند.

تحقیقی سه ساله و طولی روی دو هزار دانش‌آموز ۱۲ ساله در سال ۲۰۱۵ توسط گریف و همکاران صورت گرفت و مشخص شد که استدلال سیال، پیشگویی مستدل و قاطعی برای مهارت‌های پیچیده حل مسئله است: هم در بخش دانش‌اندوزی و هم بهره‌وری از اندوخته‌ها. در مقابل، حافظه فعال –هرچند به عنوان پیشگو- تأثیر بسیار اندکی داشت. در نهایت، پژوهش دیگری می‌گوید که تفکر نقادانه با مهارت حل مسئله مؤثر، هم در تئوری و هم در تعلیم و پرورش هم‌راستا است.

براساس پژوهش‌های انجام شده، بیشتر تلاش‌ها برای آموزش مهارت حل مسئله، از این مهارت به عنوان روشی برای رشد دیگر مهارت‌ها یا برای اصلاح مشکلات اجتماعی نظیر تغییر رفتارهای پرخطر و تهاجمی و یا پیامدهای اجتماعی و عاطفی یاد می‌کند. در ایران به خصوص در دهه اخیر، تحقیقاتی شبه تجربی صورت گرفته است که از آموزش مهارت‌های حل مسئله در اثرگذاری بر دیگر پیامدهای مهارت‌های زندگی نظیر خلاقیت، جسارت کلام، اضطراب اجتماعی، خودساماندهی، عزت نفس، سازگاری اجتماعی و پرخاشگری استفاده شده است. همین‌طور، برخی آزمایه‌های کنتر‌ل‌شده در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز مهر تائیدی بر مزیت‌های آموزش مهارت‌های حل مسئله زده‌اند.

 

مهارت حل مساله را چگونه اندازه بگیریم؟

 

روش های اندازه گیری مهارت حل مساله

اندازه گیری مهارت حل مساله بخشی از مجموعه روش‌های و فرایندهای ارزیابی و اندازه گیری مهارت های زندگی است. برای ارزیابی مهارت حل مسئله و سنجش تأثیر آموزش‌های مهارت‌های حل مسئله، ابزارهایی مستدل و قابل ‌اتکا مورد نیاز است. ازآنجایی‌که حل مسئله در راهبردهای ویژه‌ی رشته‌های دانشگاهی، به خصوص علوم نیز به کار می‌رود، بیشتر نتایج حوزه‌هایی که با حل مسئله ریاضیاتی، فیزیکی و شیمیایی در ارتباط است ارزیابی شده است.

الف: آزمون مقیاس نگرش به حل مساله ATPSS: یا Attitudes toward Problem Solving Scale آزمونی است که در کشور مالزی طراحی و اجرا شده است و نوع نگرش دانش‌آموزان به حل مساله را ارزیابی می‌کند.

ب: پرسشنامه حل مشکلات اجتماعی نوجوانان SPSI-A: یا Social Problem-Solving Inventory for Adolescents مهارت‌های حل مساله را در بین نوجوانان در حوزه مشکلات اجتماعی خود ارزیابی می‌کند.

پ: آزمون ارزیابی سبک حل مساله: یا VIEW: An Assessment of Problem-Solving Style که روش‌ها و سبک‌های حل مساله را ارزیابی می‌کند.

ت: پرسشنامه حل مساله اجتماعی بازبینی‌شده SPSI-R: یا Social Problem-Solving Inventory-Revised که مهارت‌های حل مساله را در حوزه‌های اجتماعی ارزیابی می‌کند.

ث: آزمون مهارت حل مساله پیشرفته: یا PISA Complex Problem Solving (CPS) -MicroDYN and

MicroFIN از روش های اندازه گیری مهارت حل مساله است که برای دانش‌آموزان بالای ۱۵ سال ممکن بوده و در کشورهای مختلف اروپایی هم استفاده می‌شود. در این آزمون توانایی حل مسائل پیچیده‌تر مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

ت: آزمون حل مساله خلاق CPSP: یا Creative Problem-Solving Profile که برای سنین ۲۰ تا ۶۰ سال قابل استفاده است و روش‌های خلاقانه برای حل مساله را در دو حوزه درک دانش و به کار بستن دانش می‌سنجد و تفاوت‌های افراد در سبک خلاقیت و حل مساله را به نمایش می‌گذارد.

امتیاز نوشتار

جدیدترین نوشته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *