آموزش مهارت مدیریت هیجان یکی دیگر از مهارتهای کلیدی آموزگاران، مجریان آموزشی و پدر و مادرهاست؛ زیرا کودکان هم همانند بزرگسالان احساسات گوناگونی را تجربه میکنند. در واقع کودکان هم میتوانند احساس بیحوصلگی، اضطراب، غم، ناامیدی، شرم و ترس داشته باشند. بسیاری از ما هم هر روز چند مورد از این احساسات را تجربه میکنیم، اما لزوما در کودکی به ما آموزش داده نشده که چگونه با آنها کنار بیاییم. کودکان باید مهارت مدیریت هیجان را بیاموزند تا بتوانند احساسات خود را به شیوهای سالم مدیریت کنند. روشهای آموزش مهارت مدیریت هیجان به کودکان و دانشآموزان به همین دلیل اهمیت زیادی دارد.
این آموزش میتواند به آنها کمک کند با ترسهای خود روبهرو شوند و خود را آرام کنند. قابل انکار نیست که دوران کودکی گاهی اوقات میتواند دشوار باشد، به خصوص برای کودکانی که مهارت مدیریت هیجان را یاد نگرفتهاند. به عنوان والدین یا آموزگار، بسیار مهم است که مهارتهای مدیریت هیجان را به کودک و دانشآموز خود آموزش دهید. در ادامه برخی از روشهای آموزش مهارت مدیریت هیجان را آوردهایم که امیدواریم برای شما کارآمد باشد:
1. به کودک کمک کنید احساساتش را بشناسد
گاهی اوقات فقط اینکه بتوانید تشخیص دهید و بگویید: «من عصبانی هستم» یا «من مضطرب هستم»، میتواند احساسات ناخوشایند را از بین ببرد. پس میبینید که تشخیص احساسات چقدر مهم است. به همین دلیل یک راهکار عالی این است که کلماتی را که کودکان برای توصیف احساساتشان نیاز دارند، به آنها بگویید. میتوانید با کودکتان به پوسترهای «چهرهها با احساسات مختلف» نگاه کنید یا در مورد احساسات مختلف صحبت کنید. سپس، هنگامی که با یک احساس پیچیده دست و پنجه نرم میکنند، از آنها بخواهید که احساس خود را شرح دهند.
بگذارید کودک بداند که نمیتواند انتظار داشته باشد همیشه خوشحال باشد. کاملا طبیعی است که احساس عصبانیت یا غم کند یا حتی گاهی اوقات احساس ناامیدی داشته باشد. چیزی که مهم است این است که کودک احساساتش را چگونه مدیریت کند. برای برخی از کودکان تشخیص این که دقیقا چه احساسی دارند میتواند دشوار باشد. میتوانید با این کودکان در مورد واکنش بدن به هنگام احساسات متفاوت صحبت کنید.
به عنوان مثال، هنگامی که کودک احساس نگرانی میکند، ممکن است پاهایش بلرزند یا سرش درد بگیرد. هنگامی که عصبانی است، ممکن است در دستانش احساس گرما کند، تمام بدنش داغ شده و صورتش قرمز شود. دانستن علائمی که بدنش در مورد احساسش به او میدهد واقعا مفید است.
شما باید به کودک خود اجازه دهید که عصبانی یا غمگین باشد. فقط اینگونه است که میتواند با این احساسات آشنا شود و مدیریت هیجان داشته باشد. مهم است که از کودکان حمایت کنید زیرا آنها این موضوع را متوجه میشوند. کودک را به چالش بکشید تا احساسات خود را با استفاده از عبارت «من» بیان کند. اینگونه بدون انتقاد از دیگران، مسئولیت احساسات خود را میپذیرند. در ادامه چند نمونه آورده شده است:
- «من عصبانی هستم.»
- «من ناراحتم.»
- «من تنها هستم.»
- «من میترسم.»
- «حوصلهام سر رفته.»
- «من ناامید هستم.»
- «من خوشحالم.»
- «من هیجانزده هستم.»
در نهایت، فرزندان خود را تشویق کنید تا راهبردهای مقابلهای بیابند که میتواند آنها را آرام کند. در مورد کودکان کوچکتر، از آنها بپرسید که از چه راهکارهایی برای کمک به حل مشکلات استفاده میکنند. این راهکار میتواند مواردی مانند بازی با حیوان خانگی، تنها بودن، رفتن به خانه دوستان یا صحبت با شخصی باشد که به او اعتماد دارند. الگوبرداری از گزارههای «من» و صحبت در مورد استراتژیهای مدیریت هیجان کودک میتواند راه بسیار خوبی برای شروع این فرآیند باشد.
2. از کودک بخواهید راهبردهایی برای روبهرو شدن با احساساتش داشته باشد
هنگام مواجهه با موقعیتهای استرسزا یا هیجانانگیز، میتواند برای کودکان مفید باشد که راهبردهایی داشته باشند و آنها را روی کاغذ بیاورند. اینگونه هر زمان که نیاز به مدیریت هیجان خود داشتند، میتوانند به آنها نگاه کنند. شما به عنوان مادر/پدر یا آموزگار میتوانید به کودک آموزش دهید که احساسات و راهبردهایش را یادداشت کند. این راهبردها میتوانند متفاوت باشند.
مثلا ممکن است راهبرد یک کودک برای مقابله با اضطراب، نشستن در سکوت و نفس عمیق باشد. شما میتوانید به آنها اجازه دهید استراتژیهای مدیریت هیجان خود را انتخاب کنند؛ اما بهتر است توصیههایی هم داشته باشید. اگر کودک نتواند فورا به یک راهکار برسد، اشکالی ندارد. همیشه این فرصت هست که با ظهور احساسات مختلف، راهبردهای جدیدی به یادداشتهای خود اضافه کنند.
با کودک صحبت کنید و سعی کنید بفهمید چه چیزی به او کمک میکند تا احساس بهتری داشته باشد. او ممکن است بتواند چند چیز را تعیین کند که هنگام گذراندن یک روز بد به او کمک میکنند تا آرام شود. اگر او گیج شده است، با چیزی که به آن علاقه دارد شروع کنید. از او بخواهید در مورد علایق، سرگرمیها و چیزهای مورد علاقهاش فکر کند. او دوست دارد در تعطیلات آخر هفته چه کاری انجام دهد؟ اگر میتوانست در وقت آزادش کاری انجام دهد، چه کار میکرد؟
از این اطلاعات استفاده کنید تا به او کمک کنید تشخیص دهد چه کارهایی آرامش میکنند. مثلا ممکن است کودک شما به شربت توت فرنگی علاقه داشته باشد و از بازی سوپر ماریو لذت ببرد؛ اما در زمان اضطراب و عصبانیت این علایق را فراموش کند. شما میتوانید از او بپرسید «شربت توت فرنگی میخواهی؟» یا «میخواهی با هم سوپر ماریو بازی کنیم؟».
گاهی اوقات، هنگام صحبت در مورد مهارت مدیریت هیجان، ارائه برخی پیشنهادات آسانتر است. بنابراین از چک لیست مهارتهای مدیریت هیجان استفاده کنید. پس از بررسی چک لیست، فهرستی از مهارتهای کودک تهیه کنید. این لیست اطلاعات فوق العاده ارزشمندی دارد. به او بگویید که اینها کارهایی هستند که او میتواند در حال حاضر انجام دهد. از او بخواهید فهرستی را در خانه یا در مدرسه داشته باشد تا بتواند آن مهارتها را به خاطر بسپارد.
3. در مورد تاثیر نفس عمیق هنگام هیجانزدگی با کودک صحبت کنید
چند نفس عمیق و آهسته میتواند به کودکان کمک کند ذهن و بدن خود را آرام کنند. یکی از راههایی که میتوان این کار را به کودکان آموزش داد، تشویق آنها به کشیدن «نفسهای حبابی» است. به بچهها بگویید که از طریق بینی نفس عمیق بکشند و سپس به آرامی از طریق دهان نفسشان را بیرون دهند، مثل اینکه میخواهند آدامس بادکنکی باد کنند.
یک استراتژی جایگزین این است که به کودک خود بیاموزید «پیتزا بو کند»! عجیب است، نه؟ در واقع در این روش باید به آنها بگویید از بینی نفس بکشند، انگار که یک تکه پیتزا را استشمام میکنند. سپس به آنها بگویید که پیتزا را فوت کنند تا خنک شود. بچهها را تشویق کنید تا چندین بار این کار را انجام دهند تا به آنها کمک کنید احساس بهتری داشته باشند. همچنین اگر کودک در سنین بالاتری باشد میتوانید مستقیما از او بخواهید نفس عمیق بکشد.
4. کودک را در یک رشته ورزشی مشغول کنید
ورزش میتواند یک راه عالی برای بچهها باشد تا انرژی اضافی خود را در مواقعی که عصبی هستند تخلیه کرده و خلق و خوی خود را نیز تقویت کنند. تمرینات قدرتی مانند بلند کردن وزنه و ورزشهای هوازی مانند دویدن یا دوچرخه سواری میتوانند راههای بسیار خوبی برای کمک به کودکان در مدیریت هیجان باشند.
کودکان خود را تشویق کنید تا زمانی که با احساسات یا موقعیتهای دشوار دست و پنجه نرم میکنند به فعالیتهای بدنی روی آورند. در نهایت، پیادهروی یا دویدن راهی رایج و سالم برای آنها خواهد شد تا با چالشهایی که روبهرو هستند کنار بیایند.
5. احساسات کودک را روی کارهای هنری متمرکز کنید
کودک شما ممکن است از نقاشی با آبرنگ، رنگ آمیزی در یک کتاب، مجسمه سازی با خاک رس یا ساخت یک کلاژ لذت ببرد. اگر کودک به این کارها علاقه نشان میدهد، به هیچ وجه این موقعیت را برای آموزش مهارت مدیریت هیجان به او از دست ندهید. هنر میتواند یک استراتژی عالی برای مدیریت هیجان باشد. اگر این استراتژی برای فرزندتان کارآمد است، مطمئن شوید که وسایل هنری زیادی در دسترس دارید. در نهایت، فرزند شما میتواند با ساخت آثار هنری احساس خوبی داشته باشد.
6. حواس کودک را با کتاب پرت کنید و همزمان آموزشش بدهید
خواندن کتاب میتواند به عنوان یک حواسپرتی موقت عالی باشد، به خصوص برای کودکانی که دوست دارند به دنیای داستانها فرار کنند. اغلب، وقتی بچهها مطالعه را تمام میکنند، احساس میکنند برای مقابله با مشکل آمادگی بیشتری دارند، زیرا احساس آرامش و شادابی میکنند. کتابها راهی عالی برای منحرف کردن ذهن با چیزهای لذت بخش و سرگرم کننده هستند. بنابراین، کتابهایی را در دسترس داشته باشید که کودکانتان بتوانند در مواقعی که نیاز به حواسپرتی موقت دارند، به سراغ آنها بروند. همچنین شخصیتهای داستان جای مناسبی برای تخیل واکنش مناسب و مدیریت هیجانهای مختلف هستند. در نتیجه هر شخصیت یک داستان مثل یک موقعیت شبیهسازیشده برای تجسم مهارتهای مدیریت هیجان است.
7. ذهن کودک را با بازی از نگرانی دور کنید
وقتی بچهها نمیتوانند از فکر کردن به اتفاق بدی که در مدرسه افتاده یا چیزی که در آینده از آن میترسند دست بکشند، کاری انجام دهید تا ذهن آنها را از نگرانیهایشان دور کنید. فرقی نمیکند که یک بازی تختهای انجام دهید یا بیرون از خانه مشغول فوتبال شوید. انجام یک فعالیت میتواند به تغییر کانال در مغز آنها کمک کند. سپس، آنها قادر خواهند بود به چیزهای دیگر فکر کنند و روی چیزهایی که احساس بدی در آنها ایجاد میکند، تمرکز نمیکنند.
8. فرزندتان را از کودکی با یوگا آشنا کنید
یوگا فواید زیادی برای ذهن و بدن دارد. یک مطالعه منتشر شده در Body Image نشان داد که چهار هفته یوگا منجر به خلق و خوی بهتر در کودکان میشود. چه تصمیم داشته باشید فرزند خود را در کلاس یوگا ثبت نام کنید و چه با هم به عنوان یک خانواده در اتاق نشیمن خود از روی ویدیو، یوگا انجام دهید، آموزش یوگا به کودک میتواند یک مهارت مادام العمر باشد. هنگامی که کودکان شما نیاز به تقویت خلق و خو یا کمک برای آرامش داشتن دارند، میتوانید به آنها یادآوری کنید که برخی از حرکات یوگا را تمرین کنند.
9. گوش فرزندتان را از کودکی به موسیقی عادت دهید
موسیقی میتواند تاثیر زیادی بر مغز و بدن کودکان بگذارد. در واقع، موسیقی اغلب در برنامههای سلامت جسمانی، سلامت روانی و حتی رفع مشکلات اعتیاد گنجانده میشود. نشان داده شده است که موسیقی برای سرعت بخشیدن به درمان، آرام کردن اضطراب و کاهش افسردگی، راه بسیار خوبیست. موسیقی حتی میتواند بر رشد گیاهان هم تاثیر داشته باشد.
دو سال پیش، در تحقیقی ثابت شد که گوش دادن به موسیقی حتی بر شیردهی گاوهای شیرده نیز اثر دارد! نتهای موسیقی میتوانند تاثیر زیادی بر ذهن کودک نیز داشته باشند. البته بهتر است در انتخاب موسیقی دقت داشته باشید. همه سبکهای موسیقی محترم هستند اما کودکی که در سن رشد است، بهتر است در پسزمینه محل زندگیاش به موسیقی کلاسیک مانند ساختههای شوپن گوش دهد تا بتواند از موسیقی آرامش بگیرد. البته آهنگهای مخصوص کودکان در برنامههای کودک نیز توصیه میشود.
10. گاهی کودک را با تماشای یک کلیپ طنز بخندانید
خندیدن راه خوبی برای استراحت ذهنی از مشکلات است. تماشای یک ویدیوی خندهدار از حیوانات یا یک کارتون خندهدار میتواند راهی عالی برای کمک به کودکان باشد تا احساس بهتری داشته باشند. حتی میتوانید از فرزندانتان بخواهید ویدیوهای خندهدار خود را بسازند. یا از آنها بخواهید چند «شوخی» ضبط کنند و بعدا آنها را پخش کنند تا خانواده از آن لذت ببرند. اینگونه کودک باید تلاش کند هنگام ضبط ویدیو نخندد و این تمرین خوبی برای مدیریت هیجان است.
11. گفتگوی درونی کودک را مثبت کنید
وقتی کودکان ناراحت هستند، احتمالاً گفتگوی درونی آنها منفی میشود. آنها ممکن است به چیزهایی مانند «باید خجالت بکشم» یا «هیچ یک از بچههای دیگر با من صحبت نمیکنند» فکر کنند. به فرزندان خود بیاموزید که چگونه با مهربانی با خود صحبت کنند و از آنها بپرسید: «اگر دوستت این مشکل را داشت به او چه میگفتی»؟ آنها احتمالا جملات محبتآمیز و حمایتکنندهای در چنته دارند. سپس فرزندانتان را تشویق کنید که از همان کلمات مهرآمیز در هنگام فکر کردن به خودشان نیز استفاده کنند.
12. حال و هوای کودک خود را با استفاده از علایقش عوض کنید
با کودک خود فهرستی از تمام کارهایی که دوست دارد در زمان خوشحالی انجام دهد تهیه کنید؛ مانند رقصیدن، آواز خواندن، فوتبال یا گفتن جوک. این کارها حال و هوای آنها را عوض میکنند. سپس، هنگامی که احساس ناراحتی میکنند، آنها را تشویق کنید تا کاری را از همان فهرست خود انجام دهند. حتی اگر در ابتدا تمایلی به انجام آن نداشته باشند، انجام یک کار سرگرمکننده میتواند به آنها کمک کند تا احساس بهتری داشته باشند.
13. یک کیت «آرامش» ایجاد کنید
جعبه کفش را با وسایلی پر کنید که حواس کودکتان را درگیر میکند، مانند توپ اسلایم برای فشار دادن، لوسیونی که بوی خوبی دارد و تصویری که او را خوشحال میکند. از فرزندتان بخواهید در مورد چیزهایی که میتواند در این کیت گنجانده شود نظر بدهد. سپس، هنگامی که مضطرب و یا عصبانی است، او را تشویق کنید تا بسته آرامش خود را باز کند. داشتن چنین کیتی به بچهها این امکان را میدهد که مسئولیت آرام کردن بدن و مغز خود را با ابزارهایی که انتخاب کردهاند بر عهده بگیرند.
14. به کودک یاد دهید گاهی به جای تغییر شرایط، احساسش را تغییر دهد
گاهی اوقات، ناراحتی کودک شما به این دلیل که چیزی در محیط تغییر کرده است. برای مثال، اگر کودک با قرار گرفتن در یک کلاس جدید راحت نباشد، بهترین راه حل ممکن بازگشت به کلاس قدیمی است.
اما گاهی اوقات مفید است که از بچهها بپرسید: «آیا فکر میکنی باید شرایط را تغییر دهی یا احساس خود را نسبت به موقعیت تغییر دهی؟». با کمک شما، آنها میتوانند در تشخیص گزینه درست ماهر شوند. در واقع مهارتهای مدیریت هیجان متمرکز بر مشکل، استراتژیهایی هستند که به کاهش منبع استرس کمک میکنند.
15. به کودک آموزش دهید لازم است گاهی کمک بخواهد
وقتی فرزندتان با یک مشکل دست و پنجه نرم میکند، بپرسید: «چه کسی میتواند در این مورد به تو کمک کند؟» به بچهها کمک کنید تشخیص دهند که احتمالاً چندین نفر میتوانند به آنها کمک کنند. به عنوان مثال، ممکن است یک مشکل درسی با تماس با یک دوست حل شود. یا صحبت با معلم در روز بعد ممکن است مفید باشد.
ببینید آیا فرزندتان میتواند حداقل چند نفر را نام ببرد که به او کمک کنند یا نه. بچههایی که میدانند کمک خواستن مشکلی ندارد، احساس قدرت خواهند کرد. آنها میدانند که نیازی به دانستن همه چیز به تنهایی ندارند و درخواست پشتیبانی اشکالی ندارد. همیشه فرزندان خود را تشویق کنید که در مواقعی که مشکل دارند کمک بخواهند. این یک مهارت زندگی است که آنها تا پایان عمر از آن استفاده خواهند کرد.
سخن پایانی
توسعه مهارت مدیریت هیجان نیاز به زمان و صبر دارد. توقع نداشته باشید که فرزندانتان به سرعت از این استراتژیها به طور موثر استفاده کنند. کمی طول میکشد تا مشخص شود چه استراتژی جواب میدهد و چه استراتژی خوب نیست. علاوه بر این، ممکن است فرزندانتان متوجه شوند که برخی از راهبردهای مدیریت هیجان مفیدتر از بقیه راهبردها هستند. بنابراین، سعی نکنید آنها را به زور وارد یک قالب مشخص کنید. در عوض، آنها را توانمند کنید تا بهترین راه را انتخاب کنند.
اگر فکر میکنید کودک یا نوجوان شما تحت تأثیر استرس منفی قرار دارد یا در کنار آمدن با موقعیتهای دشوار مشکل دارد، با پزشک اطفال خود صحبت کنید. پزشک کودک شما میتواند پیشنهادهایی را ارائه دهد و همچنین در صورت نیاز او را به یک متخصص بهداشت روان ارجاع دهد.
منابع
https://copingskillsforkids.com/blog/how-to-teach-kids-coping-skills-for-dealing-with-big-feelings
https://www.verywellfamily.com/coping-skills-for-kids-4586871
https://www.lumierechild.com/lumiere-childrens-therapy/6-coping-skills-for-children