بسیاری از آموزگاران و پدر و مادرها مایلند روش های آموزش همدلی به دانشآموزان و کودکان را بدانند تا بتوانند از آنها در کلاسهای خود یا در محیط خانه بهره ببرند. اما چرا؟ ممکن است این ضرب المثل را شنیده باشید: «قبل از این که کسی را مورد انتقاد یا قضاوت قرار دهید، خود را جای او بگذارید». این نقل قول همدلی را به بهترین شکل توصیف میکند. همدلی، توانایی آگاهی از احساسات دیگران است و تصور این که بودن در موقعیت آنها چه حسی دارد.
حال، با توجه به اهمیت همدلی، سوال این است که آیا میتوانیم همدلی را به کودکان آموزش دهیم؟ بله. مانند هر مهارتی، همدلی را نیز میتوان به کودکان آموزش داد. اما از آنجایی که تواناییهای شناختی و تجربیات زندگی در طول زمان رشد میکنند، مؤثرترین روش های آموزش همدلی به کودکان به سن کودک بستگی دارد.
فراموش نکنید که آموزش همدلی، موضوعی سطحی نیست و بسیار اهمیت دارد. همدلی یک مهارت اجتماعی حیاتی برای همه افراد است. از بسیاری جهات، همدلی مهارتی اجتماعی است که راه را برای سایر مهارتهای اجتماعی هموار میکند. این مهارت به ما کمک میکند تا دیدگاه دیگران را در نظر بگیریم، احساسات یکدیگر را درک کنیم، با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم، مهرمان را نشان دهیم، انتخابهای اجتماعی خوبی داشته باشیم و در نهایت روابط پایدار ایجاد کنیم. بنابراین بسیار مهم است که آموزش چنین مهارتی از کودکی صورت بگیرد.
در این مطلب قصد داریم با هم به بررسی روش های آموزش همدلی به کودکان بپردازیم. پس در ادامه با ما همراه باشید تا به طور دقیق با این روشها آشنا شویم:
1. با فرزندتان همدلی کنید و به الگوی او برای همدلی با دیگران بدل شوید
کودکان، از تماشای ما و از تجربه همدلی ما با خودشان است که همدلی را یاد میگیرند. هنگامی که ما با فرزندانمان همدلی میکنیم، آنها به ما وابستگی قابل اعتماد و ایمن پیدا میکنند. این وابستگی، کلید تمایل آنها به پذیرش ارزشهای ما و الگوبرداری از رفتار ما و در نتیجه همدلی با دیگران است. همدلی با فرزندان اشکال مختلفی دارد؛ از جمله: اهمیت و هماهنگی با نیازهای عاطفی آنها، درک و احترام به شخصیت فردی آنها، علاقه واقعی به زندگی آنها و راهنماییشان به سمت فعالیتهایی که نشاندهنده درک ما از نوع شخصیت آنها و چیزهاییست که مورد علاقهشان است.
کودکان همچنین با تماشای کسانی که مورد توجه و قدردانی ما هستند، همدلی را یاد میگیرند. به عبارتی نشان دادن همدلی، مهمترین روش های آموزش همدلی به کودکان است. اگر ما با یک پیشخدمت در یک رستوران یا یک پیک موتوری به گونهای رفتار کنیم که گویی نامرئی هستند، کودکان متوجه خواهند شد. نکته مثبت این است که اگر ما از خانواده جدیدی در مدرسه فرزندمان استقبال کنیم یا نسبت به مشکلات کودک دیگری در کلاس فرزندمان ابراز نگرانی کنیم، باز هم کودک متوجه خواهد شد.
در نهایت، این مهم است که تشخیص دهیم چه چیزی ممکن است گاهی مانع همدلی ما شود. آیا ما مثلا خستهایم یا استرس داریم؟ آیا کودک ما شیطنتهایی دارد که گاهی مراقبت از او را سخت میکند؟ اگر ریشه بیحوصلگی خود را پیدا کنیم، رفع آن سادهتر خواهد بود و تاثیر بهتری بر تربیت فرزندمان خواهیم داشت.
2. اهمیت به دیگران را در اولویت رفتار خود با کودکتان قرار دهید
اگر بچهها به دیدگاههای دیگران اهمیت میدهند و نسبت به آنها همدلی نشان میدهند، بسیار مهم است که از سوی والدین خود تایید شوند. آنها باید از والدین خود بشنوند که اهمیت دادن به دیگران اولویت اصلی است و به اندازه شادی خودشان مهم است. اگرچه اکثر والدین میگویند که تربیت فرزندان همدل اولویت اصلی آنهاست، اغلب کودکان این پیام را نمیشنوند. کودکان برای یادگیری نیاز به اقدامهای عملی دارند. به عنوان مثال میتوانید:
- یک پیام روشن را به کودک خود منتقل کنید. مثلا به جای گفتن «مهمترین چیز این است که تو خوشحال هستی»، بگویید «مهمترین چیز این است که همدل و خوشحال هستی».
- هنگامی که با بزرگسالان مهم دیگر در زندگی فرزندان خود صحبت میکنید، این موضوع را در اولویت قرار دهید. به عنوان مثال، از معلمان و مربیان بپرسید که آیا فرزندانتان علاوه بر مهارتهای خوب تحصیلی، نمرات یا عملکردشان، همدلی و دلسوزی نیز دارند یا خیر.
3. فرصتهایی را برای کودک فراهم کنید تا همدلی را تمرین کند
کودکان با ظرفیت همدلی به دنیا میآیند، اما باید این مهارت در طول زندگی آنها پرورش داده شود. یادگیری همدلی از جنبههای خاصی مانند یادگیری یک زبان یا یک ورزش است. زیرا نیاز به تمرین و راهنمایی دارد. در نظر گرفتن پیوسته دیدگاهها و شرایط دیگران به کودکان کمک میکند تا از طریق آزمون و خطا، احساسات و دیدگاههای دیگران را بهتر درک کنند.
برای فراهم کردن این فرصت میتوانید جلسات خانوادگی داشته باشید. جلسات خانوادگی را در مواقعی که چالشها یا درگیریهای خانوادگی وجود دارد برگزار کنید. در آن جلسات جایگاهی به کودکان بدهید و آنها را تشویق کنید تا دیدگاه سایر اعضای خانواده را در نظر بگیرند. با دقت به نظرات فرزندان خود گوش دهید و از فرزندان خود بخواهید که با دقت به نظرات دیگران گوش دهند.
4. دایره اجتماعی فرزندتان را گسترش دهید
ما اغلب در مورد همدلی به عنوان یک کمیت صحبت میکنیم. به عنوان مثال، ما برای سنجش میزان همدلی کودکان آنها را به سه دسته تقسیم میکنیم: دارای همدلی زیاد، دارای همدلی کم و فاقد همدلی. با این حال، مسئله اغلب این نیست که آیا کودکان میتوانند همدلی کنند یا اینکه چقدر همدلی دارند. موضوع، کسی است که با او همدلی دارند. برای بسیاری از ما، همدلی با اعضای خانواده و دوستان نزدیکمان سخت نیست.
همچنین طبیعت انسان این است که با افرادی که به نوعی شبیه ما هستند همدلی داشته باشد. اما مسئله واقعی این است که آیا کودکان (و بزرگسالان) خارج از آن دایره معمول خود نیز همدلی دارند یا خیر؟
به عنوان والدین، مهم است که الگوی قدردانی و همدلی برای بسیاری از افراد باشیم. این نیز مهم است که ما کودکان را به درک و اهمیت به افراد مختلفی که با آنها متفاوت هستند تشویق کنیم. زیرا این مهارتی خواهد بود که میتواند جلوی نژادپرستی و رفتارهای تبعیضآمیز را بگیرد.
برای این کار میتوانید ابتدا کسانی که متفاوت هستند را درک کنید. به فرزندتان بر اهمیت گوش سپردن به دیگران، به ویژه افرادی که ممکن است ناآشنا به نظر برسند و بلافاصله آنها را درک نمیکنند، تأکید کنید. کودکان را تشویق کنید تا احساسات کسانی را که ممکن است آسیبپذیر باشند، مانند کودکی که مشکلات خانوادگی را تجربه میکند یا کودکی نامحبوب، در نظر بگیرند. به کودکان ایدههای سادهای برای انجام این عمل بدهید، مانند آرامش دادن به یک همکلاسی که دیگران او را مسخره کردهاند.
5. به کودکان کمک کنید تا احساسات خود را به طور مؤثر مدیریت کنند
اغلب وقتی کودکان ابراز همدلی نمیکنند به این دلیل نیست که این مهارت را ندارند. بلکه به این دلیل است که برخی از احساسات یا تصاویر مانع همدلی آنها میشود. اغلب توانایی اهمیت به دیگران، با حساساتی چون خشم، شرم، حسادت یا سایر احساسات منفی تحت تأثیر قرار میگیرد. کمک به کودکان برای مدیریت این احساسات منفی و همچنین کلیشهها و تعصبات در مورد دیگران اغلب چیزی است که همدلی آنها را «آزاد» میکند.
برای چنین آموزشی باید احساسات کودک خود را را شناسایی کنید. برای کودکان احساسات پیچیده آنها مانند ناامیدی، غم و عصبانیت را نام ببرید و آنها را تشویق کنید تا در مورد علت این احساس با شما صحبت کنند.
یک راه ساده برای کمک به کودکان برای مدیریت احساساتشان این است که سه مرحله آسان را با هم تمرین کنید: مکث کنید، نفس عمیق بکشید و تا پنج بشمرید. زمانی که فرزندانتان آرام هستند این روش را امتحان کنید. سپس وقتی دیدید آنها ناراحت یا عصبانی هستند، این مراحل را به آنها یادآوری کنید و با هم انجام دهید.
6. گروه سنی کودک را برای انتخاب روشهای مختلف آموزش همدلی در نظر بگیرید
روش های آموزش همدلی به کودکان، اغلب برای تمام گروههای سنی موثر است. فقط کافیست کمی روشهای خود را متناسب با سن کودک تغییر دهید. اما برای مشاهده تاثیر بیشتر، لازم است هر یک از گروههای سنی را بیشتر بشناسید و روشهای خاص آموزش هر گروه را بلد باشید. برخی از این روشها به تفکیک گروه سنی در ادامه آورده شده است:
- گروه سنی 3-5 سال
در این بازه سنی، کودکان شروع به درک این موضوع میکنند که هر فرد چیزهای مختلفی را تجربه میکند. در طول سالهای مهد کودک، باید شاهد باشیم که کودک نسبت به دیگرانی که ناراحت هستند، نگرانی نشان میدهد. آنها ممکن است نسبت به کسی که گریه میکند نگرانی نشان دهند یا سعی کنند کاری برای کمک به آن شخص انجام دهند.
برای آموزش به کودکان در این سن میتوانید به عنوان مثال «توصیف» کنید. با توصیف به کودکان کمک کنید تا عواطف خود و دیگران را بشناسند (مثلاً «عصبانی به نظر میرسید» یا «آیا احساس ناراحتی میکنید؟»). شما همچنین میتوانید آگاهی از بدن را ارتقا دهید. زیرا کودکان خردسال ممکن است تشخیص احساسات را بر اساس احساسی که در بدنشان دارند آسانتر کنند. به عنوان مثال، میتوانید بگویید: «تو مشتهای خود را گره کردی و پاهایت را به زمین کوبیدی. به نظر عصبانی هستی». هرچه کودکان بیشتر از احساسات خود آگاه شوند، بیشتر احساسات دیگران را تشخیص داده و در نظر خواهند گرفت.
- گروه سنی 5-7 سال
در طول این سالها، مهارتهای همدلی کودک باید به رشد خود ادامه دهد. کودک باید توانایی حدس زدن افکار یا احساس افراد را بر اساس رفتارهایشان بیابد و انگیزه آنها را برای رفتارهای خاص درک کند.
برای این کودکان میتوانید از بازیهای هیجانی بهره ببرید. آموزش احساسات از طریق بازی راه مهمی برای رشد همدلی در کودکان است. بازیها و فعالیتها میتوانند به کودکان در یادگیری زبان برای بیان و درک احساسات پیچیده کمک کنند. برای آموزش همدلی با بازی، میتوانید به نوبت احساسات را با پانتومیم به نمایش بگذارید و حدس بزنید چه احساسی به تصویر کشیده شده است. بعد از اینکه بازیکن درست حدس زد، میتوانید با سؤالاتی مانند سوالات زیر، احساسات را تحلیل کنید:
- چه زمانی احساس ناراحتی میکنید؟
- چه چیزی به شما کمک میکند وقتی غمگین هستید احساس بهتری داشته باشید؟
- چگونه میتوانیم وقتی دیگران غمگین هستند به آنها کمک کنیم؟
- گروه سنی 7-9 سال
در طول این بازی سنی، بچهها شروع به درک این نکته میکنند که همه موقعیتها را از منظر متفاوتی میبینند و بنابراین ممکن است مردم آنچه را که اتفاق میافتد به اشتباه تفسیر کنند. به عنوان مثال، اگر به او توضیح دهید کودک متوجه میشود که وقتی به سمت دوستش رفت و به پشت او زد، خودش این را به عنوان سلام و احوالپرسی عنوان کرد، اما دوستش آن را به خشم تعبیر کرد.
در این سن بهتر است با کارهایی مثل بحث در مورد شخصیتهای کتابها و یا کارتونهای محبوب کودکان اقدام کنید. همچنین کتابهای سطح بالا را بخوانید و درباره آنچه شخصیتها فکر میکنند، باور دارند، میخواهند و احساس میکنند بحث کنید.
برای مثال، «پسر نامرئی» اثر ترودی لودویگ را بخوانید که در آن پسری به نام برایان با احساس نامرئی بودنش دست و پنجه نرم میکند. او هرگز به مهمانیها دعوت نمیشود یا در بازیها شرکت نمیکند. وقتی دانش آموز جدیدی به نام جاستین وارد میشود، برایان اولین کسی است که به او خوشآمد میگوید. وقتی پسرها در یک پروژه کلاسی با هم متحد میشوند، برایان راهی برای درخشش پیدا میکند. این کتاب به کودکان میآموزد که اعمال مهربانیهای کوچک میتواند به بچهها کمک کند تا احساس مشارکت داشته باشند و به آنها اجازه میدهد شکوفا شوند.
پس از مطالعه میتوانید با سوالاتی مانند سوالات زیر، با کودک خود بحث و صحبت کنید:
- چرا برایان احساس نامرئی بودن میکرد؟
- به نظر شما نامرئی بودن برایان چه احساسی برای او ایجاد میکند؟
- برایان چگونه به جاستین کمک کرد تا احساس پذیرفته شدن کند؟
- جاستین چگونه به برایان کمک کرد تا احساس کند دیگر نادیده گرفته نمیشود؟
- آیا تا به حال احساس کردهاید که کنار گذاشته شدهاید یا نامرئی هستید؟ چه چیزی به شما کمک میکرد بیشتر احساس کنید که حضور دارید یا دیده میشوید؟
- گروه سنی 9-11 سال
در این مرحله، تنظیم دقیق توانایی کودکان برای درک دیدگاه دیگران و درک افکار، احساسات و انگیزههای آنها ادامه دارد. آنها همچنان به توسعه مهارتهایی که قبلاً اشاره کردیم، اما به روشهای پیچیدهتر، ادامه میدهند. در این سن یک راه جالب و نوین این است که در کلاسهای بازیگری ثبت نام کنید! اگر فرزندتان علاقهمند است، او را در کلاسهای تئاتر یا بازیگری شرکت دهید. قدم گذاشتن در نقش یک شخص دیگر راهی عالی برای ایجاد همدلی است، درست همانطور که بازی وانمود کردن به کودکان خردسال کمک میکند تا درک و شفقت نسبت به دیگران را توسعه دهند.
همچنین میتوانید نقشههای همدلی ایجاد کنید. نقشههای همدلی شامل چهار بخش است: احساس، فکر کردن، گفتن و انجام دادن. یک احساس را انتخاب کنید. سپس در مورد آنچه که ممکن است زمانی که این احساس را دارید بگویید، فکر کنید.
به عنوان مثال: «وقتی احساس نگرانی میکنم، ممکن است فکر کنم که اشتباهات زیادی انجام میدهم یا اتفاق بدی قرار است بیفتد. خیلی زیاد میگویم «متاسفم» یا «نمیتوانم این کار را انجام دهم». گاهی اوقات که نگران هستم، اصلاً هیچ کاری انجام نمیدهم. تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که نفس عمیق بکشم و به خودم یادآوری کنم که همه چیز درست خواهد شد». اگر مطرح شد، میتوانید این واقعیت را برجسته کنید که آنچه که ما میگوییم یا انجام میدهیم گاهی برعکس آن چیزی است که واقعاً احساس میکنیم. میتوانید درباره چرایی آن و اینکه چگونه میتوانیم آن را با نشان دادن همدلی و درک دیگران ارتباط دهیم، بحث کنید.
- گروه سنی بالای 12 سال
در این سن، جوانان شروع به درک این موضوع میکنند که فرهنگ و محیط اطراف یک فرد بر شخصیت، رفتار و دیدگاههای او تأثیر میگذارد. آنها شروع به فهم این موضوع میکنند که چگونه همه ما حاصل محیط تربیتی خود هستیم و رویدادهای گذشته و شرایط کنونی همگی بر نحوه تفسیر ما از جهان تأثیر میگذارند. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوند که فردی که همیشه مورد تبعیض قرار گرفته است، بیشتر از فردی که هرگز در این شرایط نبوده نبوده، تصور میکند که مورد ظلم و تبعیض قرار دارد.
با این گروه سنی، وقایع جاری را مورد بحث قرار دهید. با خواندن روزنامهها، مجلات خبری یا تماشای اخبار با هم در مورد رویدادهای جاری بیاموزید و همدلی را تقویت کنید. از طرف دیگر، میتوانید این فعالیت را زمانی انجام دهید که فرزندتان رویدادی را برای شما ذکر میکند. سوالاتی مانند این موارد را از فرزندتان بپرسید:
- افراد درگیر در این وضعیت ممکن است چه احساسی داشته باشند؟
- در یک موقعیت مشابه چه احساسی خواهید داشت؟
- آیا کاری وجود دارد که بتوانیم برای کمک انجام دهیم؟
7. احساسات پیچیده فرزندتان را به رسمیت بشناسید
گاهی اوقات وقتی فرزندمان غمگین، عصبانی یا ناامید است، عجله میکنیم تا فوراً آن را اصلاح کنیم تا احساسات را از بین ببریم! زیرا میخواهیم او را از هر دردی محافظت کنیم. با این حال، این احساسات بخشی از زندگی هستند و کودکان باید یاد بگیرند که با آنها کنار بیایند.
در واقع، نامگذاری و اعتبار بخشیدن به احساسات دشوار، به کودکان کمک میکند تا با آنها کنار بیایند. مثلا: «شما واقعاً عصبانی هستید که من تلویزیون را خاموش کردم. من میفهمم. شما عاشق تماشای نمایش حیوانات خود هستید. اشکالی ندارد که احساس عصبانیت کنید. وقتی عصبانیتات تمام شد، میتوانی به من کمک کنی تا یک ناهار خوشمزه درست کنم یا در آشپزخانه بازی کنی». این نوع رویکرد همچنین به کودکان کمک میکند تا با دیگرانی که احساسات دشواری را تجربه میکنند، همدلی کنند.
8. از بازیهای تخیلی استفاده کنید
در حین بازی با کودکان نوپا درباره احساسات و همدلی صحبت کنید. برای مثال، میتوانید از عروسک اسب آبی فرزندتان بخواهید که بگوید نمیخواهد با دوستش، اسب پونی، بازی کند. سپس از فرزندتان بپرسید: فکر میکنید پونی چه احساسی دارد؟ به این اسب آبی بیملاحظه چه بگوییم؟
9. اصرار نداشته باشید که کودکان دائم بگویند «متاسفم»
ما اغلب اصرار داریم که کودکان بگویند «متاسفم» تا بتوانند مسئولیت کارهایشان را بپذیرند. اما بسیاری از کودکان به طور کامل معنی این کلمه را نمیدانند. اگرچه گفتن «متاسفم» برای آنها ممکن است «درست» باشد، اما لزوماً به کودکان کمک نمیکند که همدلی را بیاموزند. یک رویکرد معنادارتر میتواند کمک به کودکان باشد که بر احساسات طرف مقابل تمرکز کنند. مثلا: «سارا، به تینا نگاه کن. او بسیار غمگین است. دارد گریه میکند و در جایی که شما او را هل دادید، بازویش را میمالد». این به کودکان کمک میکند تا بین عمل (هل دادن) و واکنش (دوستی که غمگین است و گریه میکند) ارتباط برقرار کنند.
10. صبور باشید
توسعه و آموزش همدلی زمان میبرد. فرزند شما احتمالاً تا سه سالگی موجودی کاملاً همدل نخواهد بود. (بعضی از نوجوانان و حتی بزرگسالان نیز هستند که این مهارت را به طور کامل به دست نیاوردهاند!). در واقع، بخش بزرگ و بسیار عادی کودک بودن، تمرکز بر من، من و من است. به یاد داشته باشید، همدلی یک مهارت پیچیده است و در طول زندگی فرزند شما به رشد خود ادامه خواهد داد.
11. از کودک خود حمایت لازم را به عمل آورید
احساس درد دیگران ناخوشایند است. بنابراین اگر اولین حرکت کودک این باشد که خود را کنار بکشد، نباید ما را شگفتزده کند. این یک واکنش طبیعی است که از خود شخص محافظت میکند. اما برای این که کودکان در آینده دلسوز و همدل شوند و نه تماشاگران صرف، باید یاد بگیرند که این انگیزه را کنترل کنند. ما میتوانیم از راههای مختلفی به این فرآیند کمک کنیم. ابتدا، میتوانیم به سراغ رویکرد «والدگری مثبت» برویم. رویکردی حساس و پاسخگو به تربیت کودک که باعث میشود بچهها احساس امنیت کنند. دههها تحقیق مزایای فرزندپروری حساس و پاسخگو را تایید میکند.
این باعث می شود بچهها احساس کنند میتوانند برای حمایت عاطفی و فیزیکی روی ما حساب کنند که منجر به روابط اجتماعی قویتر و ایمنتر میشود. وقتی بچهها احساس امنیت کنند چه اتفاقی میافتد؟ آنها با احتمال بیشتری ریسکهای عاطفی میکنند و وقتی کسی را میبینند که به همدلی و کمک نیاز دارد خود را درگیر میکنند.
12. به کودکان خود کمک کنید تا وجوه مشترک خود را با افراد دیگر کشف کنند
بزرگسالان زمانی که فرد را شبیه به خود میدانند احساس همدلی بیشتری نسبت به او دارند. برای آنها همچنین احساس همدلی با کسی که آشناست آسانتر است. تحقیقات نشان میدهد که کودکان نیز سوگیریهای مشابهی دارند. در نتیجه، یکی از بهترین راهها برای روش های آموزش همدلی این است که بچهها را نسبت به وجوه مشترکشان با دیگران آگاه کنیم. برای مثال، مطالعات نشان میدهد که مدارس وقتی پذیرش فرهنگهای مختلف را آموزش میدهند، همدلی را نیز در دانشآموزان تقویت میکنند.